English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alike U شبیه یکسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
autosync U خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
flat rate U نرخ یکسان تعرفه یکسان
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
similiar U یکسان
equaling U یکسان
same U یکسان
equaled U یکسان
uniforms U یکسان
similar U یکسان
equalled U یکسان
invariant U یکسان
identic U یکسان
equal U یکسان
equalling U یکسان
of kin U یکسان
identical U یکسان
akin U یکسان
equals U یکسان
uniform U یکسان
assimilatc U یکسان کردن
assimilating U یکسان کردن
assimilated U یکسان کردن
assimilate U یکسان کردن
standards U یکسان معیار
solids U یکسان فضائی
standard U یکسان معیار
uniformly U بطور یکسان
spreading U پخش یکسان
identically U بطور یکسان
equably U بطور یکسان
solid U یکسان فضائی
uniforms U یک شکل یکسان
uniform U یک شکل یکسان
assimilates U یکسان کردن
uniform movement U جنبش یکسان
to kiss the dust U باخاک یکسان شدن
to make even with the ground U با خاک یکسان کردن
coconsciousness U ادراک چیزهای یکسان
The city was razed to the ground. U شهر با خاک یکسان شد
equates U یکسان فرض کردن
coconscious U ادراک چیزهای یکسان
equate U یکسان فرض کردن
without distinction U بدون فرق یکسان
equally appearing difference U تفاوتهای یکسان نما
equated U یکسان فرض کردن
it ius all one to me U برای من یکسان است
isoelectronic U دارای الکترونهای یکسان
balanced design U طرح با تراز یکسان
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
equal appearing intervals U فاصلههای یکسان نما
rase U باخاک یکسان کردن
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
to lump them all together <idiom> U با همه یکسان رفتار کردن
method of equal appearing intervals U روش فاصلههای یکسان نما
irregular polygon U شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
shannon U انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
It is exact to hair. U مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
an e. battle U جنگی که برای دو طرف یکسان است
balances U برای همه خطاها یکسان است
balance U برای همه خطاها یکسان است
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
logical U تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
Hamming code U تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
frequencies U فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
frequency U فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
differential laser gyro U دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
To treat them all alike. (indiscriminately). U همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
peer U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peered U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
isocracy U حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
peering U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
homonym U کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
asynchronous U ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
homograph U کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
isodynamic line U خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
identities U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
identity U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
baud U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
rhumb line U خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
baud rate U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
out of step U دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
clock U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clocks U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
multiplex U سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
erasers U در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
isoclinic line U خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
eraser U در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
letter quality printing U خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
pin U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
dual U دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
pinned U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
departmental LAN U شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
isocratic U دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
combinatorics U محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
noncompatibility U دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
collective pitch control U کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
simile U شبیه
similes U شبیه
analogous U شبیه
similiar U شبیه
similar to that U شبیه به ان
anthoid U شبیه به گل
makes U شبیه
similar U شبیه
make U شبیه
quasi U شبیه
personator U شبیه
nearing U شبیه
nears U شبیه
alike <adj.> U شبیه
similar <adj.> U شبیه
medal U شبیه
more like;most like U شبیه تر
medals U شبیه
nearer U شبیه
imitation U شبیه
imitations U شبیه
papilionaceous U شبیه
luteous U شبیه گل
neared U شبیه
simulant U شبیه
near- U شبیه
nearest U شبیه
pygidial U شبیه دم
like <adj.> U شبیه
related <adj.> U شبیه
feathery U شبیه به پر
womanlike U شبیه زن
near U شبیه
akin <adj.> U شبیه
wifelike U شبیه زن
simulated U شبیه ساخته
ophitic U شبیه مار
liker to god than man U شبیه تر بخداتاادم
shrubby U شبیه بوته
osteal U شبیه استخوان
screwlike U شبیه اچار
libriform U شبیه لیف
nebulous U شبیه سحاب
sculpturesque U شبیه مجسمه
semblable U شباهت شبیه
adrenergic U شبیه ادرنالین
alkaloid U شبیه قلیا
aliform U شبیه بال
stellar U شبیه ستاره
lilied U شبیه سوسن
limaciform U شبیه نرم تن
spheroid U شبیه کره
likes U شبیه همچون
liked U شبیه همچون
like U شبیه همچون
airily U شبیه هوا
rivaled U نظیر شبیه
splenoid U شبیه به طحال
astral U شبیه ستاره
bovine U شبیه گاو
rivals U نظیر شبیه
rivalling U نظیر شبیه
rivalled U نظیر شبیه
spatulate U شبیه مرهم کش
more like;most like U شبیه ترین
spathulate U شبیه مرهم کش
limacine U شبیه نرم تن
ophidian U شبیه مار
lupin U شبیه گرگ
oleaginous U شبیه روغن
farfetched U شبیه بعید
simulant of U مانند شبیه
sloughy U شبیه دله
molluscoid U شبیه نرم تن
snakelike U شبیه مار
snuffy U شبیه انفیه
soupy U شبیه ابگوشت
popish U شبیه کاتولیک
rivaling U نظیر شبیه
lacertilian U شبیه مارمولک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com