English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
crystalloid U شبیه بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
crystal U بلور
crystal glass U بلور
crystals U بلور
crystalliferous U بلور زا
prisms U بلور
flint glass U بلور
single crystal U تک بلور
prism U بلور
flint glass U فرف بلور
quartz U بلور کوهی
crystallography U بلور نگاری
crystal defect U نقص بلور
crystalloid U شبکه بلور
distorted crystal U بلور واپیچیده
cut glass U بلور کریستال
covalent crystal U بلور کووالانسی
crystal control U تنظیم با بلور
valence crystal U بلور کووالانسی
crystalliferous U موجد بلور
crystal system U دستگاه بلور
crystal structure U ساختار بلور
crystal pulling U بلور پردازی
crystal plane U صفحه بلور
crystal lattice U شبکه بلور
crystallization U بلور سازی
crystallographer U بلور شناس
crystal gazing U بلور بینی
glassworker U بلور ساز
crystallography U بلور شناسی
crystallography U علم بلور
crystal growth U رشد بلور
crystal energy U انرژی بلور
colored crystal U بلور سنگین
host crystal U بلور زمینه
rock crystal U سنگ بلور
metal crystal U بلور فلز
iceland crystal U بلور ایسلند
atomic crystal U بلور اتمی
iceland spar U بلور ایسلند
quasi crystal U شبه بلور
quartz crystal U بلور کوارتز
ionic crystal U بلور یونی
catwhisker U سوزن بلور
crystal U بلور کوارتز
host crystal U بلور میزبان
microcrystal U ریز بلور
monovalent crystal U بلور تک والانسی
glassware U بلور الات
macle U بلور زوج
whisker U سوزن بلور
cast crystal U بلور ریخته
detecting crystal U بلور اشکارساز
molecular crystal U بلور مولکولی
crystals U بلور کوارتز
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
c.f.t U نظریه میدان بلور
crystallography U مبحث بلور شناسی
crystal field theory U نظریه میدان بلور
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
crystal allotropy U چند شکلی بلور
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
conversion loss of frequency changer cry U اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
endomorph U بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
glasswork U شیشه الات بلور الات
similar U شبیه
feathery U شبیه به پر
quasi U شبیه
simulant U شبیه
imitation U شبیه
similar to that U شبیه به ان
simile U شبیه
similes U شبیه
anthoid U شبیه به گل
makes U شبیه
pygidial U شبیه دم
make U شبیه
similiar U شبیه
luteous U شبیه گل
near- U شبیه
neared U شبیه
nearest U شبیه
nearing U شبیه
nears U شبیه
papilionaceous U شبیه
medal U شبیه
womanlike U شبیه زن
near U شبیه
akin <adj.> U شبیه
analogous U شبیه
more like;most like U شبیه تر
like <adj.> U شبیه
similar <adj.> U شبیه
alike <adj.> U شبیه
medals U شبیه
personator U شبیه
nearer U شبیه
related <adj.> U شبیه
wifelike U شبیه زن
imitations U شبیه
adrenergic U شبیه ادرنالین
reniform U شبیه کلیه
nebulous U شبیه سحاب
likens U شبیه شدن
stellar U شبیه ستاره
sloughy U شبیه دله
rhizome U شبیه ریشه
simulated U شبیه ساخته
rival U نظیر شبیه
aliform U شبیه بال
alkaloid U شبیه قلیا
liker to god than man U شبیه تر بخداتاادم
lilied U شبیه سوسن
berrylike U شبیه توت
b U هرشکلی شبیه به B
limaciform U شبیه نرم تن
assonant U شبیه در صدا
quasi easement U حق شبیه به حق ارتفاق
argillaceous U شبیه خاک رس
limacine U شبیه نرم تن
rivaled U نظیر شبیه
rivaling U نظیر شبیه
rooty U شبیه ریشه
likes U شبیه همچون
liked U شبیه همچون
alike U شبیه یکسان
like U شبیه همچون
bovine U شبیه گاو
astral U شبیه ستاره
simulant of U مانند شبیه
airily U شبیه هوا
screwlike U شبیه اچار
shrubby U شبیه بوته
semblable U شباهت شبیه
sagittate U شبیه تیر
scotic U شبیه اسکاتلندیها
rivalled U نظیر شبیه
popish U شبیه کاتولیک
lupine U شبیه گرگ
rivalling U نظیر شبیه
rivals U نظیر شبیه
sculpturesque U شبیه مجسمه
lupin U شبیه گرگ
epithelial U شبیه بشرهای
fiddleback U شبیه کمانچه
phylloid U شبیه برگ
for all the world like U کاملا` شبیه
palmate U شبیه پنجه
encephaloid U شبیه مغز
panduriform U شبیه ویولون
palating U شبیه کاخ
ovine U شبیه گوسفند
osteal U شبیه استخوان
ghostliness U شبیه به روح
ophitic U شبیه مار
fiddleback U شبیه ویولون
polypous U شبیه بواسیرلحمی
farfetched U شبیه بعید
epithelioid U شبیه بشرهای
piscine U شبیه ماهی
pisiform U شبیه نخود
platinoid U شبیه پلاتین
platy U شبیه بشقاب
plexiform U شبیه شبکه
plexiform U شبکهای شبیه رگ
eugenoid U شبیه اوگانا
plumy U شبیه پر کرکی
polypose U شبیه بواسیرلحمی
dermoidal U شبیه پوست
ophidian U شبیه مار
dermoid U شبیه پوست
chylaceous U شبیه کیلوس
chochleate U شبیه صدف
protean U شبیه Proteus
psittaceous U شبیه طوطی
chartaceous U شبیه کاغذ
cervine U شبیه گوزن
ichthyoid U شبیه ماهی
keel shaped U شبیه ته کشتی
lacertilian U شبیه مارمولک
carinal U شبیه زورق
butyraceous U شبیه کره
citied U شبیه شهر
claustral U شبیه حجره
molluscoid U شبیه نرم تن
goosey U شبیه غاز
goosy U شبیه غاز
oleaginous U شبیه روغن
grapy U شبیه انگور
haematoid U شبیه بخون
haemoid U شبیه خون
nomological U شبیه قانون
henny U شبیه بمرغ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com