English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anthropomorphic U شبیه انسان
humanoid U شبیه انسان
humanoids U شبیه انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
gorillas U بزرگترین میمون شبیه انسان
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
android U نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
macaca U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
macaque U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
neoanthropic U شبیه انسان جدید
Other Matches
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
mortals U انسان
human beings U انسان
loard of creation U انسان
human being U انسان
homo U انسان
man U انسان
mans U انسان
in human shape U انسان
homosapiens U انسان
mortal U انسان
human movement U حرکت انسان
manward U بطرف انسان
humansit U انسان دوست
humankind U نوع انسان
homo politicus U انسان اجتماعی
human nature U طبیعت انسان
marginal man U انسان حاشیهای
anthropologist U انسان شناس
homosapiens U نوع انسان
superhuman U برتر از انسان
misanthropes U انسان گریز
misanthrope U انسان گریز
dewlaps U غبغب انسان
infrahuman U پایین تر از انسان
anthropocentrism U انسان محوری
kindlity U انسان وار
economic man U انسان اقتصادی
the outward man U انسان فاهر
rump U کفل انسان
humanist U انسان گرا
anthropoid U شبه انسان
anthropoid U انسان نما
bod U بدن انسان
rumps U کفل انسان
anthropoids U شبه انسان
bods U بدن انسان
anthropophobia U انسان هراسی
infrahuman U مادون انسان
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
humanly U مثل انسان
anthropoids U انسان نما
anthropology U انسان شناسی
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
hominid U جنس انسان
voicing U صدای انسان
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
godman U انسان خداوار
voices U صدای انسان
atomy U اسکلت انسان
The human body U بدن انسان
brisket U سینه انسان
voice U صدای انسان
dewlap U غبغب انسان
mankind U نوع انسان
humanitarian U انسان گرایانه
primitive U انسان اولیه
palms U کف دست انسان
subhuman U مادون انسان
anthropomorphism U انسان انگاری
homo economicus U انسان اقتصادی
palm U کف دست انسان
pithecanthrope U انسان میمونی
cannibalism U ادمخواری انسان
homo faber U انسان ابزارساز
misanthropy U انسان بیزاری
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
varment U انسان یاحیوان مزاحم
theophany U تجلی خدا به انسان
theophany U فهور خدابه انسان
homosapiens U نام علمی انسان
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
feces U مدفوع انسان وحیوان
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
ape U میمون انسان نما
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
anthropomorphic U دارای شکل انسان
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
voicing U صدای سخنرانی انسان
pre adamite U انسان پیش از ادم
voices U صدای سخنرانی انسان
voice U صدای سخنرانی انسان
prehuman U پیش از پیدایش انسان
anthropology U علم انسان شناسی
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
trunks U خرطوم بینی انسان
trunk U خرطوم بینی انسان
buffs U جلا پوست انسان
aping U میمون انسان نما
apes U میمون انسان نما
aped U میمون انسان نما
ethos U صفات وشخصیت انسان
humankind U بشریت نژاد انسان
man-made U ساخته دست انسان
man made U مصنوع انسان انسانی
kindlily U بطورملایم انسان وار
humanism U مکتب اصالت انسان
foliate mask U صورت مجسمه انسان
supermen U موجود مافوق انسان
superman U موجود مافوق انسان
buff U جلا پوست انسان
man of mould U انسان خاکی یا فانی
man trap U دام برای انسان
man-made U مصنوع انسان انسانی
man made U ساخته دست انسان
manxman U اهل جزیره انسان
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
superhuman U ابر انسان فوق بشری
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
humanization U انسان پروری متمدن سازی
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
anthropic U مربوط به دوران پیدایش انسان
crutches U محل انشعاب بدن انسان
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
zombi U انسان زنده شد ادم احمق
crutch U محل انشعاب بدن انسان
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
truncal U وابسته به تنه انسان یا درخت
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
hu man U دارای خوی انسانی انسان
self born U پیدا شده در نفس انسان
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
man is a risible creature U انسان مخلوقی است خنده کن
floruit U دوره رشد وپیشرفت انسان
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
psilanthropism U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropy U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
crumpled rose leaf U چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
theanthropic U مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
machover draw a person test U ازمون کشیدن شکل انسان مکوور
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
memento mori U کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
prehominidae U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
pick up a trail/scent <idiom> U تشخیص جای پای انسان یا حیوان
prehominid U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
The human brain is a complex organ . U مغز انسان عضو پیچیده یی است
inhabitiveness U میل طبیعی انسان به بود باش
mensch U [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
fruitarianism U اعتقادباینکه خوراک انسان بایدمیوه باشد
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bleb U برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
voices U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
cerumen U واکس گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
earwax U واکس گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
acoustic meatus [Meatus acusticus] U مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
voicing U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
acanthocephala U انواع کرمهای قلاب دار رودهء انسان
metempsychosis U حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری
external ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
outer ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
anthropometry U مبحث سنجش و اندازه گیری بدن انسان
auditory canal U مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
earwax U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
anthropometric U وابسته به مبحث اندازه گیری بدن انسان
antic U [ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
auditory passage U مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
voice U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
theriaanthropism U پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
pinworm U کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
snail U وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
Madrklmh that every human being is conscious knowledge U مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
snails U وقت تلف کردن انسان یا حیوان تنبل وکندرو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com