Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capacitor intel filter
U
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
despotic network
U
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
uniforms
U
یکنواخت یکنواخت کردن
uniform
U
یکنواخت یکنواخت کردن
shunt capacitor
U
خازن شنت خازن موازی شده فرعی
To crouch .
U
قوز کردن ( از روی ترس یا بمنظور اختفاء )
organising
U
متشکل کردن
organises
U
متشکل کردن
organize
U
متشکل کردن
organizes
U
متشکل کردن
organizing
U
متشکل کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
standardises
U
یکنواخت کردن
standardising
U
یکنواخت کردن
standardised
U
یکنواخت کردن
harmonising
U
یکنواخت کردن
harmonised
U
یکنواخت کردن
harmonises
U
یکنواخت کردن
harmonize
U
یکنواخت کردن
harmonized
U
یکنواخت کردن
harmonizes
U
یکنواخت کردن
harmonizing
U
یکنواخت کردن
standardize
U
یکنواخت کردن
standardizes
U
یکنواخت کردن
standardizing
U
یکنواخت کردن
level out
U
یکنواخت کردن
standardization
U
یکنواخت کردن
trim
U
یکنواخت کردن با قیچی
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
queue
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
U
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
man power leveling
U
یکنواخت کردن نیروی انسانی
drones
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droning
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droned
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
drone
U
وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
equalize
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizes
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizing
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalising
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalises
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalised
U
مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
crystalize
U
متبلور کردن متشکل کردن
crystallizing
U
متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes
U
متبلور کردن متشکل کردن
crystallize
U
متبلور کردن متشکل کردن
crystallising
U
متبلور کردن متشکل کردن
crystallises
U
متبلور کردن متشکل کردن
crystallised
U
متبلور کردن متشکل کردن
gert
U
technique review &evaluation graphicalروشی برای فرموله کردن وارزیابی سیستمها با استفاده از یک مشی شبکهای
sake
U
بمنظور
pave
U
[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
metonymy
U
ذکرکلمهای بمنظور دیگری
block
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
volte-face
U
چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
throw in towel
U
پرتاب حوله بمنظور تسلیم شدن
blocked
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
volte face
U
چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
blocks
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
raster graphics
U
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
freight release
U
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
speculative demand for money
U
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
consumer advertising
U
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
target diving
U
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
equivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ
U
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
near letter quality
U
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
lattice bridge
U
پل شبکهای
retiary
U
شبکهای
reticular
U
شبکهای
lacy
U
شبکهای
grillage foundation
U
پی شبکهای
grids
U
سیخ شبکهای
formatio reticularis
U
ساخت شبکهای
interstitial
U
درون شبکهای
reticular membrane
U
غشاء شبکهای
reticular formation
U
ساخت شبکهای
plexiform
U
شبکهای شبیه رگ
grilling
U
سیخ شبکهای
network structure
U
ساختار شبکهای
grill
U
سیخ شبکهای
grills
U
سیخ شبکهای
grid
U
سیخ شبکهای
grid chart
U
نمودار شبکهای
cellular structure
U
ساختار شبکهای
interstitial atom
U
اتم درون شبکهای
parallel trussed girder
U
تیر شبکهای موازی
raster display
U
صفحه نمایش شبکهای
raster image processor
U
پردازشگر تصویر شبکهای
interstitial compound
U
ترکیب درون شبکهای
interstitial hydride
U
هیدرید درون شبکهای
centralized network configuration
U
ساختار شبکهای متمرکز
organized
U
متشکل
formant
U
متشکل
reticular activating system
U
دستگاه فعال ساز شبکهای
endarch
U
متشکل در خارج
unaligned
U
غیر متشکل
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
gimmal
U
متشکل ازقطعات مرتبط
party
U
دسته متشکل جمعیت
bitty
U
متشکل از قطعات ریز
asynchronous
U
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
tax friction
U
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
ascending reticular activating system
U
دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
reticulum
U
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
stanzaic
U
متشکل از چند بند شعر
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
geodesic dome
U
گنبد متشکل ازسطوح هندسی
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
council of entent
U
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
nation-states
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation state
U
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
ondenser
U
خازن
condenser
U
خازن
capacitor
U
خازن
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
symbolic i/o assignment
U
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
smoothly
U
یکنواخت
steady
U
یکنواخت
steadied
U
یکنواخت
monotonous
U
یکنواخت
monotonic
U
یکنواخت
same
U
یکنواخت
uniforms
U
یکنواخت
steadiest
U
یکنواخت
steadies
U
یکنواخت
monotone
U
یکنواخت
steadying
U
یکنواخت
uniform
U
یکنواخت
accross the slope system
U
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
beam column framing
U
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
lignocellulose
U
مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
most capacitor
U
خازن ماس
multiple capacitor
U
خازن چندگانه
mica capacitor
U
خازن میکا
electrolytic capacitor
U
خازن الکترولیتی
electrolytic capacitor
U
خازن الکتریکی
coupling capacitor
U
خازن اتصال
condensive reactance
U
راکتانس خازن
condenser dielectric
U
دی الکتریک خازن
paper condenser
U
خازن کاغذی
condenser plate
U
جوشن خازن
paper capacitor
U
خازن کاغذی
plate of a capacitor
U
جوشن خازن
plate capacitor
U
خازن صفحهای
plate condenser
U
خازن صفحهای
discharger of a capacitor
U
تخلیه خازن
dual capacitor
U
خازن دوبل
adjustable condenser
U
خازن متغیر
condenser charge
U
بار خازن
variable condenser
U
خازن متغیر
input capacitor
U
خازن اولیه
grid condenser
U
خازن شبکه
grid capacitor
U
خازن شبکه
filter condenser
U
خازن صافی
grid blocking capacitor
U
خازن شبکه
blocking condenser
U
خازن انسدادی
fixed capacitor
U
خازن ثابت
buffer condenser
U
خازن میانگیر
bypass capacitor
U
خازن شنتی
bypass condenser
U
خازن شنتی
calibration capacitor
U
خازن کالیبراسیون
capacitance of a capacitor
U
فرفیت خازن
gas filled capacitor
U
خازن گازی
gang tuning condenser
U
خازن قطاری
gang capacitor
U
خازن واریابل
filter capacitor
U
خازن صافی
ideal capacitor
U
خازن ایده ال
mica condenser
U
خازن میکایی
mica capacitor
U
خازن میکایی
blocking capacitor
U
نوعی خازن
comperssion capacitor
U
خازن متراکم
air capacitor
U
خازن هوایی
anti hum condenser
U
خازن ضد پارازیت
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
ceramic capacitor
U
خازن سفالی
permittance
U
فرفیت خازن
electrolytic capacitor
U
خازن الکترولیت
electrolytic condenser
U
خازن الکترولیتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com