English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
constant current charge U شارژ با جریان ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constant voltage charge U شارژ با ولتاژ ثابت
NiMH U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
steady current U جریان ثابت
continuous flow U جریان با دبی ثابت
charges U شارژ کردن شارژ
charge U شارژ کردن شارژ
regulates U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulating U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulate U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulated U منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
heat U شارژ
fluxing agent U شارژ
charging U شارژ
heats U شارژ
load U شارژ کردن
loads U شارژ کردن
furnace charge U شارژ کوره
charge d'affaires U شارژ دافر
coke per charge U ذغال کک شارژ
like charge U شارژ همنام
melting charge U شارژ ذوب
charger U دستگاه شارژ
chargers U دستگاه شارژ
basic allowance U شارژ انبار
liquid metal charge U شارژ فلز مذاب
authorized stockage list U صورت شارژ انبار
maintenance float U شارژ انبار سیال
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
turbocharger U موتور شارژ کننده توربین
uncharged U غیر مسلح شارژ نشده
chargeable U آنچه قابل شارژ است
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation U سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
charge U مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
electric U تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charges U مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
NiCad U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
charging point U محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
electroluminescence U نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
charges U خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge U خرج گذاری کردن شارژ کردن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
unshaken U ثابت
static U ثابت
immovable U ثابت
equable U ثابت
stationary U ثابت
settled U ثابت
stables U ثابت
stable U ثابت
fixed U ثابت
firmer U ثابت
firmest U ثابت
indelible U ثابت
loyal U ثابت
constants U ثابت
true U ثابت
pegged U ثابت
constant U ثابت
firms U ثابت
hard and fast U ثابت
firm U ثابت
permanent U ثابت
truest U ثابت
truer U ثابت
changeless U ثابت
fixed bridge U پل ثابت
pat U ثابت
pats U ثابت
patted U ثابت
patting U ثابت
leger or ledger U ثابت
steadied U ثابت
standstill U ثابت
sustained U ثابت
sustain U ثابت
thetical U ثابت
fiducial U ثابت
solid U ثابت
steadies U ثابت
steadiest U ثابت
steady U ثابت
steadying U ثابت
solids U ثابت
sustains U ثابت
thetic U ثابت
steadier U ثابت تر
invariable U ثابت
established U ثابت
incommutable U ثابت
unswerving <adj.> U ثابت
undeviating <adj.> U ثابت
resolute U ثابت
fixes U ثابت
specific U ثابت
inalterable U ثابت
fixing U ثابت
rugged U ثابت
disputeless U ثابت
specifics U ثابت
fix U ثابت
fixed U ثابت شده
fixed system U توزیع ثابت اب
constatnt U مقدار ثابت
to let the saw dust out of U را ثابت کردن
fixed supply U عرضه ثابت
poise U ثابت واداشت ن
surefooted U ثابت قدم
to bring home U ثابت کردن
premanent way U خط ثابت خط دائمی
standing U ثابت همیشگی
standing U ارتش ثابت
dielectric constant U ثابت دی الکتریک
fixed storage U حافظه ثابت
decay constant U ثابت تباهی
fixed storage U انباره ثابت
constants U مقدار ثابت
fixed star U ستاره ثابت
evidence U ثابت کردن
screening constant U ثابت پوشش
constants U عدد ثابت
fixed term deposit U سپرده ثابت
constants U ثابت دایمی
time constant U ثابت زمانی
fixed weight U وزن ثابت
stabilising U ثابت کردن
fixations U ثابت کردن
demonstrating U ثابت کردن
demonstrates U ثابت کردن
demonstrated U ثابت کردن
demonstrate U ثابت کردن
solar constant U ثابت خورشیدی
fixation U ثابت کردن
stabilize U ثابت کردن
stabilized U ثابت کردن
stabilizes U ثابت کردن
resolute U ثابت قدم
prove U ثابت کردن
proved U ثابت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com