English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liquid crystals U کریستال مایع
liquid crystal U کریستال مایع
LCD U صفحه نمایش کریستال مایع
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
LCD U کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
tidemark U میله شاخص جزر ومد
tidemarks U میله شاخص جزر ومد
crystals U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
crystals U کریستال
crystal U کریستال
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
beneficial U پرمنفعت بااستفاده
mixed crystal U کریستال امیخته
filter crystal U کریستال صافی
crystallite U خرده کریستال
ideal crystal U کریستال ایده ال
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
crystal axis U محور کریستال
cut glass U بلور کریستال
mixed crystal U کریستال مخلوط
solid solution U کریستال مخلوط
ledgering U ماهیگیری بااستفاده از وزنه
leg ride and far leg hook U بغل رومی بااستفاده از پا
worming U ماهیگیری بااستفاده از کرم
graphs U گراف
graph U گراف
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
shaft U میله ستون میله چاه
shafts U میله ستون میله چاه
visual flight U پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
celestial navigation U ناوبری بااستفاده از صور فلکی
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
plotted U گراف یا نقشه
constitutional graph U گراف سرشتی
plots U گراف یا نقشه
graafian follicle U کیسه گراف
connected graph U گراف همبسته
planar graph U گراف مستوی
graph follower U دنبال گر گراف
cyclic graph U گراف دوری
graph paper U کاغذ گراف
structural graph U گراف ساختاری
ovisac U کیسه گراف
progarm graph U گراف برنامه
complete graph U گراف کامل
spanning tree U زیرگرافی از یک گراف
plot U گراف یا نقشه
reaction graph U گراف واکنش
graph theory U تئوری گراف
graph invariants U ناورداهای گراف
isomorphic graph U گراف هم ریخت
electronically U مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
directed graph U گراف جهت دار
y axis U بردار عمودی گراف
ordinate U محور Y از یک گراف یا نمودار
circle chart U گراف دایره ای [ریاضی]
connected acyclic graph U گراف همبسته نادوری
pie chart U گراف دایره ای [ریاضی]
x axis U بردار افقی گراف
starboard tack U حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
edp U پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
microfloppy disk drive U وسیله ذخیره اطلاعات بااستفاده از میکرودیسکهای لغزان
wear down <idiom> U زوارچیزی دررفتن ،بااستفاده مکرر خراب شدن
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
axis U برای مختصات عمودی در گراف
axis U برای مختصات افقی در گراف
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
screens U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
wet rating U توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
volumenometer U التی که به وسیله ان بااستفاده از قانون .....حجم چیزی را می سنجند
screened U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
localizer mode U روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
electrothermal printer U چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
coupled mode U روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
coordinate U مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
silicon U ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
axis U 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
dynamic U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
bain index U شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
presentation software U برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
smithereens U قطعات
stick check U دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
shatters U قطعات شکسته
analecta U قطعات ادبی
chosen fragments U قطعات گزیده
parts peculiar U قطعات اختصاصی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
shatter U قطعات شکسته
parts peculiar U قطعات مخصوص
parts list U فهرست قطعات
parts list U لیست قطعات
web stiffeners U قطعات تقویتی
cable accessory U قطعات کابل
main members U قطعات اصلی
bill of material U صورت قطعات
chosen fragments U قطعات منتخبه
chrestomathy U قطعات منتخب
component drawing U رسم قطعات
trilcgy U یا قطعات سه گانه
flinders U قطعات شکسته
end product U مجموعه قطعات
repair parts U قطعات یدکی
spare parts U قطعات یدکی
shell fragments U قطعات گلوله
parts U قطعات یدکی
staff section U قطعات سمبه
common parts U قطعات عمومی
common items U قطعات عمومی
common hardware U قطعات عمومی
chrestomathy U قطعات برگزیده
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
plotted U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
indexes U خط شاخص
indexes U شاخص
tyupical U شاخص
dials U شاخص
dialed U شاخص
dial U شاخص
indicative U شاخص
aiming post U شاخص
indicator U شاخص
dialled U شاخص
critical U شاخص
gnomon U شاخص
index U خط شاخص
cephalic index U شاخص سر
index U شاخص
level rod U شاخص
scale U شاخص
index number U شاخص
indexed U خط شاخص
indexed U شاخص
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
assemble U سوار کردن قطعات
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
renovation U تجدید قطعات کردن
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com