Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ideal index
U
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
marker
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers
U
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index
U
شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator
U
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file
U
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
ideals
U
کمال مطلوب
ideal
U
کمال مطلوب
optimal
U
مربوط به کمال مطلوب
beau ideal
U
زیبای تمام عیار کمال مطلوب
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
indexes
U
شاخص
indexed
U
شاخص
indexed
U
خط شاخص
indexes
U
خط شاخص
index number
U
شاخص
indicative
U
شاخص
dials
U
شاخص
dialled
U
شاخص
dialed
U
شاخص
dial
U
شاخص
indicator
U
شاخص
level rod
U
شاخص
index
U
شاخص
aiming post
U
شاخص
tyupical
U
شاخص
scale
U
شاخص
cephalic index
U
شاخص سر
critical
U
شاخص
index
U
خط شاخص
gnomon
U
شاخص
cranial index
U
شاخص جمجمه
compression index
U
شاخص فشارپذیری
critical period
U
دوره شاخص
index mark
U
علامت شاخص
sundial
U
شاخص افتاب
cost indexes
U
شاخص هزینه
levelling staff
U
شاخص تراز
sundials
U
شاخص افتاب
holotype
U
نمونه شاخص
indicator gate
U
دریچه شاخص
indicator electrode
U
الکترود شاخص
difficulty index
U
شاخص دشواری
index register
U
ثبات شاخص
discrimination index
U
شاخص افتراق
cross index
U
شاخص متقابل
index number
U
عدد شاخص
critical region
U
ناحیه شاخص
critical ratio
U
بهر شاخص
critical values
U
مقادیر شاخص
economic index
U
شاخص اقتصادی
general index
U
شاخص کلی
gnomon
U
شاخص شرعیات
aiming stake
U
شاخص کوچک
aiming post sleeve
U
روپوش شاخص
aiming post sleeve
U
غلاف شاخص
aiming post light
U
چراغ شاخص
aiming light
U
چراغ شاخص
absorption index
U
شاخص جذب
index of absorption
U
شاخص جذب
gnomonic
U
وابسته به شاخص
index hole
U
سوراخ شاخص
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
characteristic roots
U
ریشههای شاخص
characteristic equation
U
معادلههای شاخص
group index
U
شاخص گروه
gnomonics
U
فن شاخص سازی
characteristic curve
U
منحنی شاخص
bench mark
U
شاخص مبداء
bain index
U
شاخص بین
active index
U
شاخص فعال
seasonal index
U
شاخص فصلی
oddsmaker
U
بازیگر شاخص
retention index
U
شاخص بازداری
indicator
U
نمایشگر شاخص
indicator
U
شاخص اندازه
readability index
U
شاخص خوانایی
range indicator
U
شاخص مسافت
polarity indicator
U
شاخص قطب
position indicator
U
شاخص نماها
production index
U
شاخص تولید
price index
U
شاخص قیمت
statistics
U
شاخص امار
indexes
U
فهرست شاخص
indexed
U
فهرست شاخص
indexing
U
شاخص گذاری
index
U
فهرست شاخص
roughness index
U
شاخص زبری
sysctlg
U
پرونده شاخص
system catalog
U
پرونده شاخص
weight index
U
شاخص موزون
wage index
U
شاخص دستمزد
neon indicator
U
شاخص نئونی
vital index
U
شاخص حیاتی
index of correlation
U
شاخص همبستگی
validity index
U
شاخص اعتبار
tidal bench mark
U
شاخص جزر و مد
number index
U
شاخص عددی
toughness index
U
شاخص نرمی
beach flag
U
پرچم شاخص اسکله
critical incidents technique
U
شیوه رویدادهای شاخص
characteristic expansion time
U
زمان شاخص انبساط
to be the clincher
U
عامل شاخص بودن
producer price index
U
شاخص قیمت تولیدی
array index number
U
عدد شاخص ارایه
renewal index
U
شاخص قابل تجدید
to turn the scales
U
عامل شاخص بودن
air pollution index
U
شاخص الودگی هوا
range markers
U
چراغ شاخص مسیر
construction cost index
U
شاخص هزینه ساختمانی
colminator
U
دوربین شاخص توپ
pre indexing
U
شاخص گذاری قبلی
respiratory exchange index
U
شاخص بهره تنفسی
indexed address
آدرس شاخص دار
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
index of multiple correlation
U
شاخص همبستگی چندگانه
cost of living index
U
شاخص هزینه زندگی
isoheyt
U
خط شاخص نقاط هم باران
laspeyres price index
U
شاخص قیمت لاسپیرز
index of real wages
U
شاخص دستمزدهای واقعی
indexed list
U
لیست شاخص دار
indexed array
U
ارایه شاخص دار
post indexing
U
شاخص گذاری بعدی
map index
U
فهرست شاخص نقشه ها
symbol
U
رمز اشاره شاخص
cff
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
index of wholesale prices
U
شاخص قیمتهای عمده فروشی
critical flicker frequency
U
بسامد شاخص در سوسو زدن
index of retail prices
U
شاخص قیمتهای خرده فروشی
consistency index
U
شاخص تغییر شکل پذیری
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index addressing
U
نشان دهی شاخص دار
plimsoll mark
U
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
randie branching index
U
شاخص شاخه زنی رندیچ
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
tidemark
U
میله شاخص جزر ومد
index linked insurance
U
بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
gates opening indicator
U
شاخص باز شدن دریچه ها
wholesale price index
U
شاخص قیمت عمده فروشی
tidemarks
U
میله شاخص جزر ومد
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
activity designator
U
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
pathognomonic
U
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
indexed sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
range marker
U
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
paasche price index
U
شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
basic indexed sequential acess method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
drift float
U
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index
U
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
system indicator
U
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
local color
U
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic
U
روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard
U
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
plasticity index
U
شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
nominal scale
U
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Farahan
U
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
isam
U
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
Gohar carpet
U
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
exactitude
U
کمال
crown
U
حد کمال
crowns
U
حد کمال
thoroughness
U
کمال
svelte
U
با کمال
throroughness
U
کمال
periods
U
کمال
amplitude
U
کمال
period
U
کمال
completeness
U
کمال
sophistication
U
کمال
integrity
U
کمال
maturity
U
کمال
svelt
U
زن با کمال
perfectness
U
کمال
plentitude
U
کمال
delelopment
U
کمال
perfection
U
کمال
decentness
U
کمال
consummation
U
کمال منتها
perfectible
U
کمال پذیر
perfectionism
U
کمال گرایی
edifying
U
کمال اور
nephrotomy
U
کمال منتها
perfectibility
U
کمال پذیری
mature
U
به حد کمال رسیدن
matures
U
به حد کمال رسیدن
dyed-in-the-wool
U
تمام و کمال
finished
U
مهذب با کمال
economic maturity
U
کمال اقتصادی
plenitude
U
کمال سرشاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com