English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neon indicator U شاخص نئونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
dialed U شاخص
dialled U شاخص
dial U شاخص
gnomon U شاخص
dials U شاخص
indicator U شاخص
index number U شاخص
level rod U شاخص
cephalic index U شاخص سر
aiming post U شاخص
indicative U شاخص
tyupical U شاخص
indexes U خط شاخص
indexed U شاخص
index U شاخص
index U خط شاخص
scale U شاخص
critical U شاخص
indexes U شاخص
indexed U خط شاخص
gnomonics U فن شاخص سازی
economic index U شاخص اقتصادی
difficulty index U شاخص دشواری
indicator gate U دریچه شاخص
indicator electrode U الکترود شاخص
economic indicator U شاخص اقتصادی
index register U ثبات شاخص
index of correlation U شاخص همبستگی
gnomonic U وابسته به شاخص
index number U عدد شاخص
gnomon U شاخص شرعیات
index hole U سوراخ شاخص
discrimination index U شاخص افتراق
holotype U نمونه شاخص
general index U شاخص کلی
group index U شاخص گروه
index mark U علامت شاخص
levelling staff U شاخص تراز
indexing U شاخص گذاری
roughness index U شاخص زبری
sysctlg U پرونده شاخص
system catalog U پرونده شاخص
tidal bench mark U شاخص جزر و مد
toughness index U شاخص نرمی
validity index U شاخص اعتبار
vital index U شاخص حیاتی
weight index U شاخص موزون
readability index U شاخص خوانایی
range indicator U شاخص مسافت
seasonal index U شاخص فصلی
number index U شاخص عددی
oddsmaker U بازیگر شاخص
polarity indicator U شاخص قطب
position indicator U شاخص نماها
price index U شاخص قیمت
production index U شاخص تولید
retention index U شاخص بازداری
wage index U شاخص دستمزد
cross index U شاخص متقابل
index U فهرست شاخص
aiming post sleeve U غلاف شاخص
aiming post sleeve U روپوش شاخص
aiming stake U شاخص کوچک
bain index U شاخص بین
indicator U نمایشگر شاخص
bench mark U شاخص مبداء
characteristic curve U منحنی شاخص
characteristic equation U معادلههای شاخص
aiming post light U چراغ شاخص
aiming light U چراغ شاخص
active index U شاخص فعال
indexed U فهرست شاخص
indexes U فهرست شاخص
statistics U شاخص امار
indicator U شاخص اندازه
sundial U شاخص افتاب
sundials U شاخص افتاب
absorption index U شاخص جذب
index of absorption U شاخص جذب
characteristic roots U ریشههای شاخص
compression index U شاخص فشارپذیری
cost indexes U شاخص هزینه
cranial index U شاخص جمجمه
critical values U مقادیر شاخص
critical period U دوره شاخص
critical ratio U بهر شاخص
critical region U ناحیه شاخص
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
air pollution index U شاخص الودگی هوا
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
post indexing U شاخص گذاری بعدی
construction cost index U شاخص هزینه ساختمانی
beach flag U پرچم شاخص اسکله
array index number U عدد شاخص ارایه
to turn the scales U عامل شاخص بودن
range markers U چراغ شاخص مسیر
to be the clincher U عامل شاخص بودن
symbol U رمز اشاره شاخص
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
renewal index U شاخص قابل تجدید
cost of living index U شاخص هزینه زندگی
map index U فهرست شاخص نقشه ها
laspeyres price index U شاخص قیمت لاسپیرز
indexed list U لیست شاخص دار
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
indexed array U ارایه شاخص دار
indexed address آدرس شاخص دار
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
isoheyt U خط شاخص نقاط هم باران
colminator U دوربین شاخص توپ
randie branching index U شاخص شاخه زنی رندیچ
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
consistency index U شاخص تغییر شکل پذیری
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
wholesale price index U شاخص قیمت عمده فروشی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
tidemarks U میله شاخص جزر ومد
index addressing U نشان دهی شاخص دار
cff U بسامد شاخص در سوسو زدن
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
index linked insurance U بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
tidemark U میله شاخص جزر ومد
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
paasche price index U شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
system indicator U طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
lumber's line U خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
local color U رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic U روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard U نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
plasticity index U شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Farahan U فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
isam U Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
Gohar carpet U فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com