Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
solenoid
U
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic
U
ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
smog
U
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
accelerator winding
U
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
cylindrically
U
بشکل استوانه
spiraling
U
حلزونی بشکل مارپیچ
spiraled
U
حلزونی بشکل مارپیچ
spiraling
U
بشکل مارپیچ دراوردن
spirals
U
بشکل مارپیچ دراوردن
spiral
U
حلزونی بشکل مارپیچ
spiral
U
بشکل مارپیچ دراوردن
spiraled
U
بشکل مارپیچ دراوردن
spiralled
U
بشکل مارپیچ دراوردن
spiralled
U
حلزونی بشکل مارپیچ
spiralling
U
حلزونی بشکل مارپیچ
spiralling
U
بشکل مارپیچ دراوردن
spirals
U
حلزونی بشکل مارپیچ
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
snail
U
بشکل مارپیچ جلو رفتن
helicoid
U
بشکل پوسته حلزون مارپیچ
seelos
U
دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
snails
U
بشکل مارپیچ جلو رفتن
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
field winding
U
سیم پیچی میدان
high intensity magnetic field
U
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
amber
U
رنگ کهربایی کهربایی
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
magnetic f.
U
میدان مغناطیسی
magnetic field
U
میدان مغناطیسی
magnetic flux line
U
خط میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength
U
خط میدان مغناطیسی
magnetic field line
U
خط میدان مغناطیسی
field magnet
U
میدان مغناطیسی
magnetic fields
U
میدان مغناطیسی
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic field energy
U
انرژی میدان مغناطیسی
intensity of the magnetic field
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field
U
میدان مغناطیسی زمین
field of force
U
میدان نیروی مغناطیسی
h
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field figure
U
تصویر میدان مغناطیسی
inhomogeouns magnetic field
U
میدان مغناطیسی غیریکنواخت
magnetic field generation
U
تولید میدان مغناطیسی
magnetic field inhomogeneity
U
غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field vector
U
بردار میدان مغناطیسی
field intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic dip
U
میدان جاذبه مغناطیسی
magnetizing force
U
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength
U
شدت میدان مغناطیسی
m.f.p.
U
پتانسیل میدان مغناطیسی
magnetic field potential
U
پتانسیل میدان مغناطیسی
flux intensity
U
شدت میدان مغناطیسی
effective magnetic field
U
میدان مغناطیسی موثر
earth magnetic field
U
میدان مغناطیسی زمین
high magnetic field
U
میدان مغناطیسی قوی
cross magnetizing
U
میدان مغناطیسی متقابل
orthoferrite
U
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
noise
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
magnetic joint
U
محل ضربه در میدان مغناطیسی
noises
U
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
axis of earth magnetic field
U
محور میدان مغناطیسی زمین
gauss
U
واحد شدت میدان مغناطیسی
applied magnetic field
U
میدان مغناطیسی اعمال شده
induced magnetic field
U
میدان مغناطیسی القاء شده
magnetic deflection field
U
میدان منحرف کننده مغناطیسی
degauss
U
پاک کردن میدان مغناطیسی
degauss
U
از بین بردن میدان مغناطیسی
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnet
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnets
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
degaussing
U
تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
ultra high magnetic field
U
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
hall effect
U
شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
counter recoil cylinder
U
استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
magnetic
U
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
hysteresis
U
تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
electromagnetic
U
اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
dielectric heating
U
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
backed bow
U
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
inductance
U
اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
gabion
U
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
universal roll
U
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
bail
U
فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
electric
U
کهربایی
scope for one's energies
U
میدان برای ابراز فعالیت
electricity
U
نیروی کهربایی
Amber
<adj.>
<noun>
U
رنگ کهربایی
kauri gum or resin
U
صمغ کهربایی
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
electrize
U
قوه کهربایی دادن
transistor
U
برای ایجاد تابع منط قی
transistors
U
برای ایجاد تابع منط قی
nuptias non concubitus , sedconsensus ,
U
برای ایجاد علقه زوجیت
smudged
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudging
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
fogging
U
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
scratch file
U
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
geometry and rendering
U
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
incorporation
U
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
dry plasma etching
U
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
graphics
U
که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
sleeves
U
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
sleeve
U
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
alphamosaic
U
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
jumpers
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
stalking horse
U
کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
subliminal
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
jumper
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
breakpoint
U
حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
configure
U
نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
entrance head
U
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
subliminally
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
jus ex injuria non oritur
U
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
hike out
U
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
splice
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
densities
U
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
density
U
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
splicing
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
mkdir
U
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
center
U
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
work file
U
نوار مغناطیسی که برای فایل خراب شده به کارمی رود
oxides
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
media
U
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
oxide
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
DR DOS
U
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
buffering
U
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
galvanist
U
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
strip
U
لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
ribbons
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
ribbon
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
bend allowance
U
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
precision
U
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombs
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bombed
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
library
U
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
cassettes
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
yoke
U
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
encoding
U
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
cassette
U
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com