Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stay
U
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
stayed
U
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tee
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
batten
U
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
battens
U
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
beechive spring
U
فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
boost control
U
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
carry light
U
نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
nothing to the right
U
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
stall feed
U
در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
watch guard
U
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
card up one's sleeve
<idiom>
U
برای روز مبادا نگهداشتن
eat one's cake and have it too
<idiom>
U
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
Other Matches
sustain
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
retain
U
نگهداشتن
sustain
U
نگهداشتن
to hold in restraint
U
نگهداشتن
hold on
U
نگهداشتن
save
U
نگهداشتن
sustained
U
نگهداشتن
to keep in d.
U
نگهداشتن
holds
U
نگهداشتن
sustains
U
نگهداشتن
retention
U
نگهداشتن
retains
U
نگهداشتن
preserving
U
نگهداشتن
imprisons
U
نگهداشتن
saved
U
نگهداشتن
to take into custody
U
نگهداشتن
retaining
U
نگهداشتن
saves
U
نگهداشتن
preserve
U
نگهداشتن
imprison
U
نگهداشتن
preserves
U
نگهداشتن
bate
U
نگهداشتن
reserve
U
نگهداشتن
retained
U
نگهداشتن
reserves
U
نگهداشتن
hold
U
نگهداشتن
reserving
U
نگهداشتن
imprisoning
U
نگهداشتن
preserve
U
باقی نگهداشتن
secures
U
محکم نگهداشتن
locks
U
محکم نگهداشتن
snub
U
نگهداشتن طناب
snubs
U
نگهداشتن طناب
lock
U
محکم نگهداشتن
preserves
U
باقی نگهداشتن
chins
U
زیرچانه نگهداشتن
chin
U
زیرچانه نگهداشتن
snubbing
U
نگهداشتن طناب
snubbed
U
نگهداشتن طناب
preserving
U
باقی نگهداشتن
retraining
U
نگهداشتن در ندامتگاه
hold over
<idiom>
U
طولانی نگهداشتن
fid
U
بامیله نگهداشتن
count out
<idiom>
U
بیرون نگهداشتن
sabbattize
U
سبت نگهداشتن
have custody of
U
امانت نگهداشتن
tong
U
باانبر نگهداشتن
secure
U
محکم نگهداشتن
station keeping
U
در خط نگهداشتن ناو
prop
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
floated
U
روی اب نگهداشتن شناور
floats
U
روی اب نگهداشتن شناور
maintain
U
نگهداشتن برقرار داشتن
to block a ball
U
نگهداشتن توپ در بازی
To hold (keep) a secret close to ones chest.
U
رازی درسینه نگهداشتن
maintained
U
نگهداشتن برقرار داشتن
surges
U
تحت کشش نگهداشتن
propped
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
grabbing
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabbed
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grab
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
maintains
U
نگهداشتن برقرار داشتن
propping
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
float
U
روی اب نگهداشتن شناور
desiccate
U
در جای خشک نگهداشتن
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
locked up
U
زیر قفل نگهداشتن
wage freeze
U
ثابت نگهداشتن دستمزد
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
keep up
<idiom>
U
درشرایط عالی نگهداشتن
l support
U
نگهداشتن بصورت زاویه
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
grabs
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
surged
U
تحت کشش نگهداشتن
to choke down
U
بزحمت دردل نگهداشتن
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
surge
U
تحت کشش نگهداشتن
cross support
U
نگهداشتن بدن بحالت صلیب
to safeguard
[against]
U
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
safeguard
U
تامین کردن امن نگهداشتن
tally
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallies
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallying
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallied
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded
U
تامین کردن امن نگهداشتن
preserving
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserves
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
To keep onesface ruddy by the slap it has receive.
<proverb>
U
با سیلى صورت خود را سرخ نگهداشتن .
acquisitions
U
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
preserve
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
acquisition
U
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
keep (someone) up
<idiom>
U
باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
heading hold
U
روش ثابت نگهداشتن سمت پرواز
lay to
U
قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
screens
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
bolstered
U
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
screen
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
bolster
U
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
lies
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
bolsters
U
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
lied
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
still fishing
U
ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
subsidy
U
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
demurrage
U
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
port
U
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
save face
<idiom>
U
خرید آبرو ،نگهداشتن آبرو
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
opens
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
VidCap
U
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
precision
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
U
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love
<idiom>
U
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
cue
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
multiple
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
compiler
U
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
hybrid circuit
U
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
cues
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
literacy
U
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
boarded
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com