Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monetary system
U
سیستم پولی
strategic concentration by rail
U
سیستم پولی فلزی
Monetary systems.
U
سیستم های پولی ( مالی )
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
U
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
U
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
U
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
U
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
Europeans
U
اروپایی
European
U
اروپایی
it had a europeanlook
U
اروپایی می نمود
eurodollars
U
دلار اروپایی
international morse code
U
مورس اروپایی
eruropean community
U
جامعه اروپایی
redwing
U
باسترک اروپایی
fieldfare
U
باسترک اروپایی
larches
U
کاج اروپایی
aberdevine
U
سهره اروپایی
larch
U
کاج اروپایی
indo uropean
U
هند و اروپایی
sweetbrier
U
گل سرخ اروپایی
nightjar
U
بوف اروپایی
Eurasians
U
اروپایی و اسیایی
saker
U
شاهین اروپایی
greenfinch
U
سهره اروپایی
Eurasian
U
اروپایی و اسیایی
continental code
U
مورس اروپایی
Indo-
U
هند و اروپایی
yellowhammer
U
سهره اروپایی
indo germanic
U
هند و اروپایی
cushat
U
طوقی اروپایی
indo european
U
هند و اروپایی
toper
U
کوسه ماهی اروپایی
marron
U
شاه بلوط اروپایی
moly
U
سیر زرد اروپایی
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
copper beech
[Fagus sylvatica]
U
درخت راش اروپایی
mulatto
U
زاده اروپایی وزنگی
mew
U
مرغ نوروزی اروپایی
merlin
U
قوش کوچک اروپایی
European Currency Unit
U
واحد پول اروپایی
greylag
U
غاز وحشی اروپایی
redstart
U
بلبل دم قرمز اروپایی
martlet
U
پرستوی معمولی اروپایی
mewed
U
مرغ نوروزی اروپایی
brock
U
گورکن اروپایی شغاره
mewing
U
مرغ نوروزی اروپایی
european committee for standardization
U
کمیته اروپایی استاندار
polecats
U
موش خرمای وحشی اروپایی
Eurasians
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasian
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
larch
U
درخت صنوبرآراسته
[کاج اروپایی]
ruddock
U
مرغ سینه سرخ اروپایی
woodwaxen
U
طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
polecat
U
موش خرمای وحشی اروپایی
woodcock
U
خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
ring snake
U
مار حلقه دار اروپایی
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
whiting
U
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
half caste
U
دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
The town has a European look.
U
این شهر قیافه اروپایی دارد
old master
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old masters
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
serin
U
سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
dun bird
U
یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
nut cracker
U
یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
pochard
U
یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
eurocheque
U
چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
pockets
U
پولی
venal
U
پولی
pecuniary
U
پولی
monetary
U
پولی
mercenaly
U
پولی
pocket
U
پولی
impecuniousity
U
بی پولی
impecuniosity
U
بی پولی
moneyed
U
پولی
moneyary
U
پولی
e r p
U
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
grooved pulley
U
پولی شیاردار
real
U
غیر پولی
money wage
U
مزد پولی
backing
U
پشتوانه پولی
monetary school
U
مکتب پولی
tight money
U
کنترل پولی
polymyxin
U
پولی میکسین
polywag
U
پولی واگ
money matters
U
امور پولی
loose pulley
U
پولی هرزگرد
money income
U
درامد پولی
polyethylene
U
پولی اتیلن
monetary inflation
U
تورم پولی
monetary control
U
نظارت پولی
monetary convention
U
اتحاد پولی
money illusion
U
توهم پولی
money order
U
حواله پولی
pay patient
U
مریض پولی
monetary incentive
U
مشوق پولی
reconvert
U
پولی را مجدداتسعیرکردن
unit of currency
U
واحد پولی
monetary expansion
U
توسعه پولی
money capital
U
سرمایه پولی
monetary economy
U
اقتصاد پولی
monetary deflation
U
انقباض پولی
financial property
U
داراییهای پولی
financial property
U
اموال پولی
financial inventory
U
ذخایر پولی
monetary value
U
ارزش پولی
monetary assets
U
دارائیهای پولی
monetary restriction
U
محدودیت پولی
monetary targets
U
اهداف پولی
monetary reserves
U
ذخائر پولی
monetary authorities
U
مقامات پولی
money illusion
U
خطای پولی
monetary base
U
مبنای پولی
monetary deflation
U
محدودیت پولی
monetary unit
U
واحد پولی
monetary base
U
پایه پولی
monetary policy
U
سیاست پولی
monetary instruments
U
ابزارهای پولی
dealing for money
U
معاملات پولی
monetary sector
U
بخش پولی
monetary control
U
کنترل پولی
money orders
U
حواله پولی
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
balto slavic
U
شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
coupling
U
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection
U
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion
U
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory
U
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
natives
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download
U
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase
U
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
native
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
U
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
nonmonetarists
U
اقتصاددانان غیر پولی
deflation
U
انقباض پولی رکود
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
i owe some money to you
U
یک پولی به شما بدهکارم
impecuniously
U
از روی بی پولی یا افلاس
dollar area
U
منطقه پولی دلار
nonmonetary assets
U
دارائیهای غیر پولی
down and out
<idiom>
U
هیچ پولی نداشتند
not for the world
<idiom>
U
دراعضای هیچ پولی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
pecuniary externalities
U
پی امدهای خارجی پولی
nonmonetary sector
U
بخش غیر پولی
i am pushed for money
U
ازبی پولی درفشار
financed
U
تامین هزینه پولی
tight money
U
سیاست پولی انقباضی
it was a
U
خوب پولی بود
restrictive monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
bimetallism
U
نظام پولی دو فلزی
rate of money wage
U
نرخ مزد پولی
gold currency system
U
نظام پولی طلا
contractionary monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
bimetallic standard
U
پایه پولی دو فلزی
free capital
U
سرمایه گذار پولی
money rate of interest
U
نرخ بهره پولی
price
U
ارزش پولی کالا
prices
U
ارزش پولی کالا
money well spent
<idiom>
U
پولی که هدر نرفته
feel the pinch
<idiom>
U
دچار بی پولی شدن
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
gold standard
U
نظام پولی طلا
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
poly vinil chloride
U
کلرور پولی وینیل
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
financing
U
تامین هزینه پولی
finances
U
تامین هزینه پولی
national money income
U
درامد ملی پولی
he is pressed for money
U
از بی پولی در مضیقه است
hyperdeflation
U
انقباض پولی شدید
finance
U
تامین هزینه پولی
demanded
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
U
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar
U
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
diabatic process
U
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
three phase four wire system
U
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
building block principle
U
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling
U
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standbys
U
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
U
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standby
U
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridged
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
U
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
failure
U
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com