Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
handwriting recognition
U
نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
recognition
U
فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد.
self-
U
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
optical
U
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
optical
U
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
combines
U
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combining
U
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combine
U
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
summation check
U
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
logic seeking
U
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
marks
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
omr
U
وسیلهای که علامتها و خط وط خاص را تشخیص میدهد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
self-
U
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
optical
U
وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
users
U
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user
U
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
repertoire
U
تمام دستوراتی که سیستم تشخیص میدهد واجرا میکند
omr
U
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
Internet
U
انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
FDISK
U
امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
configuration
U
وضعیت کامپیوتر که به سیستم یا برنامه اجازه تشخیص داده شده میدهد
configurations
U
وضعیت کامپیوتر که به سیستم یا برنامه اجازه تشخیص داده شده میدهد
redundant
U
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
faults
U
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
fault
U
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
faulted
U
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
advanced
U
که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
accuracy
U
کدی که تشخیص میدهد آیا داده دقیق است و یا باید توسط یک وسیله خاص از ثبت درآید
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
trace
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
install
U
امکان نرم افزاری که کد برنامه را از دیسکهای توزیع شده روی دیسک سخت کامپیوتر منتقل میکند و برنامه را تشخیص میدهد
installing
U
امکان نرم افزاری که کد برنامه را از دیسکهای توزیع شده روی دیسک سخت کامپیوتر منتقل میکند و برنامه را تشخیص میدهد
detects
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
installs
U
امکان نرم افزاری که کد برنامه را از دیسکهای توزیع شده روی دیسک سخت کامپیوتر منتقل میکند و برنامه را تشخیص میدهد
detected
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ocr
U
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
alphageometric
U
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
scan
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
command.com
U
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
analyzer
U
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
polarity
U
روش بیان اینکه آیا یک نقط ه منبع یا collector الگوهای فلوی مغناطیسی است یا نه
polarities
U
روش بیان اینکه آیا یک نقط ه منبع یا collector الگوهای فلوی مغناطیسی است یا نه
magnetic ink
U
جوهر مغناطیسی
print
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
prints
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
assessment
U
تشخیص
discretion
U
تشخیص
assessments
U
تشخیص
diagnostic
U
تشخیص
diagnoses
U
تشخیص
diagnosis
U
تشخیص
distinctions
U
تشخیص
distinction
U
تشخیص
In my judgement. As I see it.
U
به تشخیص من
specification
U
تشخیص
contradistinction
U
تشخیص
discernment
U
تشخیص
diagnostics
U
تشخیص ها
percipience
U
حس تشخیص
indistinctively
U
بی تشخیص
denotation
U
تشخیص
diagnosing
U
تشخیص دادن
diagnosed
U
تشخیص دادن
to know right from wrong
U
تشخیص دادن
spot
U
تشخیص دادن
fault datagnosis
U
تشخیص عیب
error detecting code
U
کد تشخیص خطا
frequency discrimination
U
تشخیص فرکانس
spots
U
تشخیص دادن
psychodiagnosis
U
تشخیص روانی
handwriting recognition
U
تشخیص دست خط
blind diagnosis
U
تشخیص بی نام
pattern recognition
U
تشخیص الگو
diagnose
U
تشخیص دادن
identification signs
U
علائم تشخیص
voice recognition
U
تشخیص صدا
voice recognition
U
تشخیص صوتی
vision recognition
U
تشخیص بصری
visual identification
U
تشخیص بصری
carrier detect
U
تشخیص حامل
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
vertification of debts
U
تشخیص مطالبات
verification of debt
U
تشخیص مطالبات
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
differential
U
تشخیص دهنده
indiscrimination
U
عدم تشخیص
sensibility
U
حس تشخیص دقت
sensibilities
U
حس تشخیص دقت
differentials
U
تشخیص دهنده
differentiable
U
تشخیص پذیر
indiscrete
U
غیرقابل تشخیص
indiscreet
U
فاقد حس تشخیص
diagnostic test
U
تست تشخیص
orientation
U
تشخیص موقعیت
diagnostic routine
U
روال تشخیص
distinct
U
قابل تشخیص
discernible
U
قابل تشخیص
recognizable
U
قابل تشخیص
recognizably
U
قابل تشخیص
speech recogintion
U
تشخیص کلام
diacritical marks
U
نشان تشخیص
diacritical
U
نشان تشخیص
diacritic
U
نشان تشخیص
designator code
U
کد تشخیص یکان
descry
U
تشخیص دادن
moral perception
U
حس تشخیص اخلاقی
moral sense
U
حس تشخیص خوب و بد
recognises
U
تشخیص دادن
diagnostically
U
ازراه تشخیص
recognising
U
تشخیص دادن
identification
U
تشخیص هویت
speech recogintion
U
تشخیص گفتار
discriminately
U
از روی تشخیص
recognizing
U
تشخیص دادن
discriminant function
U
تابع تشخیص
differential diagnosis
U
تشخیص افتراقی
recognizes
U
تشخیص دادن
recognize
U
تشخیص دادن
diagnostics
U
شیوههای تشخیص
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
coefficient of determination
U
ضریب تشخیص
collision detection
U
تشخیص تصادم
sense
U
حس تشخیص مفهوم
sensed
U
حس تشخیص مفهوم
senses
U
حس تشخیص مفهوم
corrective maintenance
U
عمل تشخیص
identifying
U
تشخیص دادن
assesses
U
تشخیص دادن
identifies
U
تشخیص دادن
assessed
U
تشخیص دادن
discerns
U
تشخیص دادن
identified
U
تشخیص دادن
assess
U
تشخیص دادن
assessing
U
تشخیص دادن
espied
U
تشخیص دادن
identify
U
تشخیص دادن
spotting
U
تشخیص دادن
discerned
U
تشخیص دادن
diagnoses
U
تشخیص ناخوشی
diagnoses
U
تشخیص عیب
diagnosis
U
تشخیص ناخوشی
recognition
U
تشخیص بازشناخت
diagnosis
U
تشخیص عیب
discern
U
تشخیص دادن
espying
U
تشخیص دادن
espy
U
تشخیص دادن
espies
U
تشخیص دادن
distinguishing
U
تشخیص دهنده
resolution
U
قدرت تشخیص
flair
U
قوه تشخیص
resolutions
U
قدرت تشخیص
Diagnosis.
U
تشخیص بیماری
make out
<idiom>
U
تشخیص دادن
judiciously
U
از روی تشخیص
Power of distiction.
U
قوه تشخیص
identification zone
U
منطقه تشخیص هدف
identification of supplies
U
تشخیص هویت کالا
to distinguish oneself
[by]
U
خود را تشخیص دادن
[با]
eyeing
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
find
U
جستن تشخیص دادن
finds
U
جستن تشخیص دادن
eye
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
optical recognition device
U
دستگاه تشخیص نوری
indistinguishably
U
بطور غیرقابل تشخیص
spotting
U
تشخیص محل گلوله
eyes
U
دیدخوب با تشخیص مسافت
see-through
U
خوب تشخیص دادن
see through
U
خوب تشخیص دادن
prognostications
U
تشخیص قبلی مرض
diagnostician
U
تشخیص دهندهء مرض
prognostication
U
تشخیص قبلی مرض
ocr
U
تشخیص کاراکترهای نوری
indiscernible able
U
غیر قابل تشخیص
diagnostic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی
fault diagnosis
U
تشخیص نقص فنی
hot
U
تشخیص و ترمیم خطا
electrodiagnosis
U
تشخیص با دستگاههای برقی
hotter
U
تشخیص و ترمیم خطا
materiel cognizance
U
مدیریت تشخیص کالا
tell apart
<idiom>
U
تشخیص تا کس یادو چیز
hottest
U
تشخیص و ترمیم خطا
psychodiagnostics
U
ابزارهای تشخیص روانی
whiteout
U
عدم تشخیص موقعیت
detection
U
عمل تشخیص چیزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com