Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
party politics
U
سیاست بازیهای حزبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
monetrarist keynesian debate
U
اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
court games
U
بازیهای محوطهای
games
U
بازیهای المپیک
youth sports
U
بازیهای جوانان
computerized game playing
U
بازیهای کامپیوتری
asian games
U
بازیهای اسیایی
net games
U
بازیهای توردار
olympics
U
بازیهای المپیک
plympic games
U
بازیهای المپیک
field games
U
بازیهای میدانی
racket games
U
بازیهای راکتدار
track
U
زمین بازیهای میدانی
goal games
U
بازیهای دروازه دار
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
tracked
U
زمین بازیهای میدانی
tracks
U
زمین بازیهای میدانی
team tennis
U
بازیهای مختلف تنیس
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
matches
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
pan american games
U
بازیهای ملتهای امریکایی
winter olympic
U
بازیهای المپیک زمستانی
ball park
U
زمین بازیهای با توپ
olympiad
U
جشنهای بازیهای المپیک
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
courtesy runner
U
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
sectarian
U
حزبی
proselytism
U
تبلیغ حزبی
plateform
U
اعلامیه حزبی
party spirit
U
طرفداری حزبی
party spirit
U
تعصب حزبی
watchword
U
شعار حزبی
watchwords
U
شعار حزبی
nonparty
U
غیر حزبی
watchworld
U
شعار حزبی
winging
U
دسته حزبی
wing
U
دسته حزبی
caucuses
U
انجمن حزبی
caucus
U
انجمن حزبی
barred a
U
طاق حزبی
partisanship
U
روح حزبی
partisanship
U
حزبی بودن
to join a party
U
عضو حزبی شدن
ticket
U
صورت نامزدهای حزبی
to toe the line
U
برنامه حزبی را پذیرفتن
factionalism
U
اعتقاد به سیستم حزبی
tickets
U
صورت نامزدهای حزبی
queen of
U
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
secession
U
تجزیه طلبی انشعاب حزبی
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
pluralists
U
وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
pluralist
U
وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
adherence to party
U
هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
main motion
[at a party conference etc.]
U
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
lunatic fringe
U
افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
groundhopper
[British English]
U
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
write
U
رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes
U
رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
fellow traveler
U
کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
roughhouse
U
بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
politic
U
سیاست
kingcraft
U
سیاست
king craft
U
سیاست
policy
U
سیاست
diplomacy
U
فن سیاست
politcs
U
سیاست
policies
U
سیاست
politics
U
سیاست
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
democratic comiteism
U
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
pluralists
U
معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralist
U
معتقد به تعدد تعدد حزبی
fair deal
U
سیاست منصفانه
income policy
U
سیاست درامدی
health policy
U
سیاست بهداشتی
public policy
U
سیاست عمومی
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
public life
U
زندگی در سیاست
restrictionism
U
سیاست محدودیت
power politics
U
سیاست زور
financial policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالی
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
king craft
U
سیاست پادشاهی
monopolist
U
سیاست انحصاری
national policy
U
سیاست ملی
neutralism
U
سیاست بی طرفی
new deal
U
سیاست جدید
monetary policy
U
سیاست پولی
the policy of the government
U
سیاست دولت
tax policy
U
سیاست مالیاتی
policy makers
U
سیاست گذاران
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
stop go policy
U
سیاست تثبیت
politcs
U
علم سیاست
laissez faire
U
سیاست اقتصادازاد
politcs
U
سیاست شناسی
social policy
U
سیاست اجتماعی
laisser faire
U
سیاست اقتصادازاد
political sclence
U
سیاست مدن
wage policy
U
سیاست دستمزد
colonialism
U
سیاست مستعمراتی
foreign policy
U
سیاست خارجی
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
acrobat
U
سیاست باز
politicians
U
سیاست مدار
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
realpolitik
U
سیاست زور
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
policy making
U
سیاست گذاری
politician
U
اهل سیاست
politician
U
وارددر سیاست
politician
U
سیاست مدار
politicians
U
اهل سیاست
politicians
U
وارددر سیاست
politics
U
علم سیاست
politics
U
سیاست مدون
policy-making
U
سیاست گذاری
realpolitik
U
سیاست عملی
realpolitik
U
سیاست تجربی
diplomacy
U
سیاست سیاستمداری
employment policy
U
سیاست اشتغال
economic policy
U
سیاست اقتصادی
diplomatically
U
سیاست مابانه
development policy
U
سیاست توسعه
policies
U
مسلک سیاست
policy
U
مسلک سیاست
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
acrobats
U
سیاست باز
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
Pied Piper
U
عوام انگیز
[سیاست]
parliamentary term
U
دوره مقننه
[سیاست]
legislative periode
U
دوره مقننه
[سیاست]
rabble-rouser
U
عوام انگیز
[سیاست]
electoral term
U
دوره مقننه
[سیاست]
The policy of balance of power.
U
سیاست موازنه قدرت
policy of pandering
U
سیاست خودشیرین بودن
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
tight money
U
سیاست پولی انقباضی
to launch in to politics
U
داخل سیاست شدن
tools of fiscal policy
U
ابزار سیاست مالی
the open door policy
U
سیاست دروازههای باز
stabilization policy
U
سیاست تثبیت اقتصادی
opposition party
U
حزب مخالف
[سیاست]
executive
[of a political party]
U
مجلس اجرائی
[سیاست]
to retire from politics
U
از سیاست بازنشسته شدن
executive council
[of a political party]
U
مجلس اجرائی
[سیاست]
nationality
[citizenship]
U
ملیت
[حقوق]
[سیاست]
brinkmanship
U
سیاست قبول مخاطره
citizenship
[status of a citizen]
U
ملیت
[حقوق]
[سیاست]
International politics.
U
سیاست بین الملل
To enter politics .
U
وارد سیاست شدن
I have nothing to do with politics.
U
کاری به سیاست ندارم
executive council
[of a political party]
U
شورای مجریه
[سیاست]
executive
[of a political party]
U
شورای مجریه
[سیاست]
isolationism
U
پیروی از سیاست انزوا
discretionary fiscal policy
U
سیاست مالی اختیاری
easy money policy
U
سیاست گشایش پول
expansionary fiscal policy
U
سیاست مالی انبساطی
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
functional finance
U
سیاست مالی اصولی
contractionary fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
import substitution policy
U
سیاست جانشینی واردات
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
institutionalism
U
سیاست خیریه واخلاقی
intransigeance
U
سخت گیری در سیاست
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
discount rate policy
U
سیاست نرخ تنزیل
diplomatize
U
سیاست مداری کردن
conservatism
U
سیاست محافظه کاری
polities
U
طرز اداره سیاست
polity
U
طرز اداره سیاست
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
austere fiscal policy
U
سیاست مالی مضیق
restrictive fiscal policy
U
سیاست مالی انقباضی
contractionary monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
credit squeeze
U
سیاست انقباض اعتبار
decision making policy
U
سیاست تصمیم گیری
launch into politics
U
داخل سیاست شدن
nonintervention
U
سیاست عدم مداخله
punitory
U
جزائی سیاست امیز
pricing policy
U
سیاست قیمت گذاری
nonintervention
U
سیاست کناره گیری
political sclence
U
علم سیاست کشورها
active fiscal policy
U
سیاست مالی فعال
open door policy
U
سیاست درهای باز
orientalism
U
عقاید یا سیاست شرقی
ostrich policy
U
سیاست خود فریبی
outward looking policy
U
سیاست برون نگر
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
politick
U
سیاست بافی کردن
plateform
U
اعلامیه سیاست دولت
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com