Perdic | سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	begger my neighbour policy U	سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	reciprocal agreement U	قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
	policy dilemma U	تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
	customs tariff U	تعرفه گمرکی
	custom tariff U	تعرفه گمرکی
	tariff U	تعرفه گمرکی
	customs duty U	تعرفه گمرکی
	tariffs U	تعرفه گمرکی
	tariff U	عوارض تعرفه گمرکی
	brussels nomenclature U	تعرفه گمرکی بروکسل
	tariffs U	عوارض تعرفه گمرکی
	policy of contianment U	سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
	protective tariffs U	تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
	e f t a (european free trade association U	فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
	trans shipment U	انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
	trade restrictions U	جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
	customs union U	مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
	transfer processing U	امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
	natural rate hypothesis U	فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
	benelux U	اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
	blocked cuurency U	پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
	tariffs U	تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
	tariff U	تعرفه گمرگی تعرفه بندی کردن
	persona grata U	نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
	passage U	انتقال از حالتی به حالت دیگر
	passages U	انتقال از حالتی به حالت دیگر
	contango U	از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
	acculturate	نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
	bridges U	استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
	bridge U	استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
	bridged U	استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
	transposition U	انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
	assistance U	کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
	expandsionism U	اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
	most favored nation U	کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
	advalorem duty U	حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
	unemployment compensation U	پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
	okuns law U	براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
	ScanDisk U	که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
	straw that breaks the camel's back <idiom> U	مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
	republic U	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
	republics U	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
	policy dilemma U	معمای سیاستی
	policy objectives U	اهداف سیاستی
	policy options U	انتخابهای سیاستی
	policy implication U	کابرد سیاستی
	giros U	روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
	giro U	روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
	carnet U	اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
	RPC U	روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
	He is a man who would stoop to anything . U	آدمی است که بهر کاری تن می دهد ( برای رسیدن به هدفش )
	Salvation Army U	تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
	He sought, if without much success, a social policy. U	او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
	remotest U	روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
	remoter U	روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
	remote U	روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
	Burundi U	کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
	secession U	تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
	extraditing U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	extradite U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	extradites U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	extradited U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	provincialism U	اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
	conspicuious consumption U	مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
	innocent passage U	مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
	transhipment U	انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
	transhipment U	انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
	indeterminate change of station U	انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
	electronic funds transfer U	انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
	letter of recall U	نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
	world bank U	بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
	raiway tariff U	تعرفه
	tariffs U	تعرفه
	tariff U	تعرفه
	transfers U	انتقال دادن نقل کردن انتقال
	transferring U	انتقال دادن نقل کردن انتقال
	transfer U	انتقال دادن نقل کردن انتقال
	tariff schedule U	جدول تعرفه
	prohibitive tariff U	تعرفه ممانعتی
	export tariff U	تعرفه صادرات
	export charge U	تعرفه صادرات
	fitness report U	تعرفه خدمتی
	general tariff U	تعرفه عمومی
	tariff classification U	تعرفه بندی
	base rates U	تعرفه مبنا
	base rate U	تعرفه مبنا
	export duty U	تعرفه صادرات
	import charge U	تعرفه واردات
	import tariff U	تعرفه واردات
	domestic tariff U	تعرفه داخلی
	protective tariffs U	تعرفه حمایتی
	baseband transmission U	روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
	flexible tariff U	تعرفه انعطاف پذیر
	railroad tariff U	تعرفه راه اهن
	tariff kisting U	فهرست بندی تعرفه ها
	tariff regulations U	مقررات تعرفه بندی
	impost U	تعرفه بندی کردن
	idless U	بیکاری
	vacations U	بیکاری
	inoccupation U	بیکاری
	idleness U	بیکاری
	unemployment U	بیکاری
	idly U	به بیکاری
	sloth U	بیکاری
	vacation U	بیکاری
	international finance corporation U	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
	european atomic energy community U	جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
	railway rates U	تعرفه یا کرایههای راه اهن
	brussels nomenclature U	رده بندی تعرفه بروکسل
	brussels nomenclature U	طبقه بندی تعرفه برکسل
	mass unemployment U	بیکاری انبوه
	structural unemployment U	بیکاری ساختاری
	structural unemployment U	بیکاری بنیادی
	rate of unemployment U	نرخ بیکاری
	cyclical unemployment U	بیکاری دورانی
	cyclical unemployment U	بیکاری ادواری
	unemployment rate U	نرخ بیکاری
	frictional unemployment U	بیکاری اصطکاکی
	marginal unemployment U	بیکاری نهائی
	down time U	زمان بیکاری
	chronic unemployment U	بیکاری مزمن
	seasonal unemployment U	بیکاری فصلی
	intellectual unemployment U	بیکاری تحصیلکرده ها
	an off day U	روز بیکاری
	latency U	زمان بیکاری
	voluntary unemployment U	بیکاری ارادی
	disguised unemployment U	بیکاری نامرئی
	disguised unemployment U	بیکاری پنهان
	unemployment inflation dilemma U	معمای بیکاری
	hidden unemployment U	بیکاری پنهان
	technological unemployment U	بیکاری فنی
	jobless U	وابسته به بیکاری
	residual unemployment U	بیکاری باقیمانده
	unemployment insurance U	بیمه بیکاری
	off hours U	ساعات بیکاری
	In ones spare time . U	دروقت بیکاری
	idle hours U	ساعتهای بیکاری
	The real problem is not whether machines think but whether men do. U	مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
	upload U	انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
	nonaligned U	کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
	signalled U	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
	signal U	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
	xmodem U	یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
	signaled U	1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
	transfer ladle U	کفچه انتقال چمچمه انتقال
	transfer rate U	نسبت انتقال سرعت انتقال
	general agreement on tariff & trade (gat U	موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
	annual average score U	میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
	kief U	بنگ کیف بیکاری
	involuntary unemployment U	بیکاری غیر ارادی
	idlesse U	بیکاری تنبلی بطالت
	inactively U	از روی بیکاری بطورغیرفعال
	quantity of leisure U	مقدار ساعات بیکاری
	idleness U	بیکاری تنبلی بطالت
	dole U	حق بیمه ایام بیکاری
	unemployment fund U	صندوق تامین بیکاری
	natural unemployment rate U	نرخ بیکاری طبیعی
	vacant hours U	ساعات بیکاری یا فراغت
	chip U	قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
	chips U	قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
	pad U	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
	pads U	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
	otherwise <adv.> U	به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
	unemployment benefit U	کمک دریافتی در دوران بیکاری
	Time hangs heavily on my hands. U	از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
	idle time U	دوره فترت زمان بیکاری
	lay off U	فصل کم کاری دوره بیکاری
	technological unemployment U	بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
	inflationary gap U	بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
	leisure hours U	ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
	trade off between inflation and U	رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
	custom union U	اتحادیه گمرکی
	custom duties U	حقوق گمرکی
	customs tariff U	حقوق گمرکی
	customs entry form U	افهارنامه گمرکی
	clearance U	ترخیص گمرکی
	customs agent U	نماینده گمرکی
	customs dutios U	حقوق گمرکی
	customs duties U	عوارض گمرکی
	customs duties U	حقوق گمرکی
	customs duty U	عوارض گمرکی
	bonded good U	کالای گمرکی
	customs duty U	حقوق گمرکی
	debenture U	گواهینامه گمرکی
	treaty duty U	حق متعارف گمرکی
	bonded ware house U	انبار گمرکی
	customs union U	اتحادیه گمرکی
	import surcharge U	حقوق گمرکی اضافه
	drawbacks U	برگشت حقوق گمرکی
	quayage U	عوارض گمرکی و دریایی
	drawback U	برگشت حقوق گمرکی
	preferential duties U	حقوق گمرکی امتیازی
	customs declaration U	افهار نامه گمرکی
	custom U	حقوق گمرکی گمرک
	drawback U	استرداد حقوق گمرکی
	countervailing duty U	حقوق گمرکی جبرانی
	free of duty U	معاف از عوارض گمرکی
	free of charge U	معاف از حقوق گمرکی
	duties free U	معاف از حقوق گمرکی
	duty free U	بخشوده از حقوق گمرکی
	customs declaration U	اظهار نامه گمرکی