English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (996 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
english shepherd U سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brownish U مایل به قهوهای یاخرمایی
painted lady U پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
brunette U دارای موی مشکی یاخرمایی
brunet U دارای موی مشکی یاخرمایی
brunettes U دارای موی مشکی یاخرمایی
ocellate U دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
ocellated U دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
jet-black U سیاه براق و تیره
ganoidean U دارای فلسهای براق
ganoidal U دارای فلسهای براق
scabbier U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbiest U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabby U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
middle sized U دارای اندازه متوسط
english horn U نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
english setter U نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
plumbaginous U دارای سرب سیاه
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
woodruff U حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
anglicism U اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
i , i U ودارای صدای ای
lenticule U خالهای ریز متن عکس
mottle U با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
whipcord U پارچه محکم ودارای نخ تابیده
quincun cial U مرتب بشکل خالهای برگ پنج درگنجفه
torose U استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
signed route U جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
langur U انواع میمونهای دم دراز ودارای ابروهای پرپشت اسیا
basalt U نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin U رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
lightwood U درخت کاج گرجستانی که چوبش خشک ودارای قیراست وخوب می سوزد
estrogen U ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
lime juicer U ملوان انگلیسی انگلیسی
crape U نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
anglicize U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
Br U قهوهای
browning U قهوهای
browns U قهوهای
brownest U قهوهای
browned U قهوهای
browner U قهوهای
browns U قهوهای کردن
brown U قهوهای کردن
browned U قهوهای کردن
lignite U زغال قهوهای
furnace brown U قهوهای کوره
browning U قهوهای کردن
lignite U ذغال قهوهای
brownest U قهوهای کردن
browner U قهوهای کردن
embrown U قهوهای کردن
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
bold face U طرح سیاه حرف سیاه
ethiops U سیاب سیاه جیوه سیاه
smutted whcat U گندم سیاه یا زنگ سیاه
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
sable U رنگ سیاه لباس سیاه
sables U رنگ سیاه لباس سیاه
quin cunx U پنج چیزکه ترتیب انهامانندترتیب خالهای برگ پنج درگنجفه باشد
nut brown U رنگ قهوهای فندقی
brown iron ore U سنگ اهن قهوهای
groused U نوعی رنگ قهوهای
grouse U نوعی رنگ قهوهای
grouses U نوعی رنگ قهوهای
dun U رنگ قهوهای کمرنگ
grousing U نوعی رنگ قهوهای
auburn U قهوهای مایل به قرمز
mahogany U رنگ قهوهای مایل به قرمز
taupe U رنگ خاکستری مایل به قهوهای
malacon U نوعی زرقون یازرگون قهوهای
tannage U قهوهای در اثر اشعه افتاب
tan U مازویی قهوهای مایل به زرد
malacone U نوعی زرقون یازرگون قهوهای
tan U برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
terra cotta U گل صورت سازی قرمز مایل به قهوهای
sienna U انواع خاکهای قهوهای مایل به زرد
glace U براق
relucent U براق
ganoidal U براق
ganoidean U براق
lucid U براق
sheeny U براق
glossy U براق
nitid U براق
glazy U براق
splendid U براق
splendidly U براق
mirror finish U براق
shiny U براق
brightest U براق
silken U براق
brighter U براق
flossy U براق
bright U براق
gloss U براق
sleeker U براق
mercerized U براق
sleek U براق
sleekest U براق
propolis U ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
fudged U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudges U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
beige U رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
fudging U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
suntans U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntan U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
comprest tile U کاشی براق
glazes U براق کردن
glitter U براق شدن
glaze U براق کردن
glittered U براق شدن
glazed brick U اجر براق
bright finish U صافکاری براق
lustring U پارچه براق
lutestring U پارچه براق
glitters U براق شدن
buffs U براق کردن
silvery U براق صاف
glitzier U براق و نورانی
glitzy U براق و نورانی
polishes U براق کردن
polish U براق کردن
glitziest U براق و نورانی
buff U براق کردن
angora cat U گربهء براق
liederkranz U پنیر تند ودارای بوی تند
hematin U ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
kraft U کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
manila paper U یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
beady eyes U چشمان ریز براق
lusterware U فروف سفالین براق
clear varnish coat U روکش لاکی براق
azulejo U [کاشی سفالی براق]
defacto recognition U شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
shine U براق کردن روشن شدن
glossily U بطور براق و جلا داده
bright luster U صیقل کاری کاملا" براق
rhinestone U سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
chatoyant U سنگ براق وصیقلی وموجدار
rhinestones U سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
shines U براق کردن روشن شدن
panne U پارچه فریفی شبیه مخمل براق
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
hottentot U یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
brushed U برس خورده به طوری که کرک یا خواب آن شق و براق باشد
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
wampum U صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
wampumpeag U صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
Englishwoman U انگلیسی
Britons U انگلیسی
English U انگلیسی
johnny U انگلیسی
British U انگلیسی
limeys U انگلیسی
Englishwomen U انگلیسی
Englishmen U انگلیسی
english woman U زن انگلیسی
Briton U انگلیسی
Englishman U انگلیسی
limey U انگلیسی
knuckle guard U انگلیسی
knuckle bow U انگلیسی
Britishers U انگلیسی
Britisher U انگلیسی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
cleat knob U دگمه انگلیسی
jardin anglais U باغ انگلیسی
is a monetary sign U انگلیسی است
cleat U عایق انگلیسی
johnny U مرد انگلیسی
lime juicer U کشتی انگلیسی
middle english U انگلیسی تا 0051میلادی
in plain english U به انگلیسی ساده
English altar U محراب انگلیسی
HMS U کشتی انگلیسی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com