English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the dog wasled U سگ بند در گردن داشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lei U دستبند یا گردن بندی از گل وغیره که بر گردن میاویزند گردن بند گل
minute book U دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
necks U گردن سر و گردن اسب
neck U گردن سر و گردن اسب
torticollis U کجی مادرزادی گردن گردن کجی
article had two notes U داشت
conservation U داشت
apanage U اختصاص داشت
dwelt U منزل داشت
expectations U چشم داشت
without letted U باز داشت
talent U درون داشت
talented U درون داشت
when will women have the vote? U خواهند داشت
talents U درون داشت
note book U دفتریاد داشت
he loved her dear U اوبسیاردوست داشت
durst U زهره داشت
expectantly U با چشم داشت
he adored that woman U ان زن رابسیاردوست می داشت
expectation U چشم داشت
factum U یاد داشت
to make a note of U یاد داشت کردن
to minute down U یاد داشت کردن
he kept me waiting U مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to take down U یاد داشت کردن
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
block note paper U دسته کاغذیاد داشت
to make a minute of U یاد داشت کردن
he complained with reason U داشت که گله میکرد
to set down U یاد داشت کردن
annotator U یاد داشت کننده
prospectiveness U چشم داشت به اینده
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
outlook U منظره چشم داشت
disposure U نمایش عرضه داشت
i will note it down U یاد داشت میکنم
writing pad U دسته یاد داشت
marrige of convenience U پیوند با چشم داشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance . U سرووضع مرتبی داشت
He was looking for you. U داشت دنبالت می گشت
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
fusilier U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
fusileer U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
She was talking to (with ) a friend . U داشت با دوستش صحبت می کرد
durst U جرات داشت جسارت کرد
prospect of success U چشم داشت یا امید کامیابی
he was in purpose to do it U در نظر داشت که ان کار رابکند
no song no supper U تانخوانی شام نخواهیم داشت
it weighed kilogrammes U بود سه کیلوگرم وزن داشت
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? U تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
He was running like a madman. U عین دیوانه ها داشت می دوید
The girl was penciling her eyebrows . U دخترک داشت ابروهایش را می کشید
His request was in the nature of a command. U خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
He wanted to incite the people. U قصد داشت مردم راتحریک کند
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
quinquereme U یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
pistole U سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
notate U یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
og U الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
on old woman past sixty U پیرزنی بیش از شصت سال داشت
to preach from notes U از روی یاد داشت وضع کردن
u.sings[ and+] U با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
of livery U ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
no paternosterŠno p U تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
She was crying over her misfortunes. U ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
lostlabour U کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
He had the air of a frightened(scared)child. U حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
kreutzer U نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
parnassian U نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
insubordinate U گردن کش
neck necessity U گردن
mooic U گردن
restiff U گردن کش
crookneck U گردن کج
nape U پس گردن
napes U پس گردن
stiff-necked U گردن کش
paxwax U پی گردن
necks U گردن
neck U گردن
paphian U وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
He was killed when his parachute malfunctioned. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
stoutness U گردن کلفتی
stiff necked U گردن کلفت
He came back downcast ( shamefacekly ) . U با گردن کج بر گشت
long necked U گردن دراز
stiff neck U گردن خشک
narrow necked U گردن باریک
necklines U گردن لباس
neckline U گردن لباس
to shake off the dust U گردگیری گردن
tippet U گردن پوش
the neck of a womb U گردن زهدان
the neck of a bottle U گردن بطری
stiff neck U خشکی گردن
roughneck U گردن کلفت
nucha U پشت گردن
nip up U اسکلبکا پس گردن
necklet U خز یا شال گردن
necklet U گردن پوش
neckcloth U دستمال گردن
necker chief U دستمال گردن
neck cloth U دستمال گردن
pervicacious U گردن کش سرسخت
refractorily U گردن کشانه
restiveness U گردن کشی
behead U گردن زدن
restively U گردن کشانه
incrassate U غلیظ گردن
cervical U وابسته به گردن
beheading U گردن زدن
cervices U پشت گردن
cervix U پشت گردن
cervixes U پشت گردن
collar U گردن بند
collars U گردن بند
ruffians U گردن کلفت
tie U دستمال گردن
shawls U دستمال گردن
nape U پشت گردن
napes U پشت گردن
anadem U گردن بند
shawl U دستمال گردن
ascot U دستمال گردن
ascot U شال گردن
neckerchiefs U دستمال گردن
noddles U پشت گردن
noddle U پشت گردن
handkerchiefs U دستمال گردن
handkerchief U دستمال گردن
decapitate U گردن زدن
decapitated U گردن زدن
chokers U شال گردن
choker U شال گردن
chasing U گردن توپ
decapitates U گردن زدن
decapitating U گردن زدن
muffler U شال گردن
mufflers U شال گردن
chases U گردن توپ
chased U گردن توپ
chase U گردن توپ
stodgy U گردن کلفت
beheads U گردن زدن
neckerchief U دستمال گردن
feeds U تغذیه گردن
decollation U گردن زنی
deer neck U گردن کشیده
ruffian U گردن کلفت
decollate U گردن زدن
arrogant U گردن فراز
necklace U گردن بند
ties U دستمال گردن
deer neck U گردن همایی
beheaded U گردن زدن
arrogantly U گردن فراز
dumpy U گردن کلفت
hoodman blind U گردن کلفت
feed U تغذیه گردن
to stick up U گردن فرازی کردن
cervix [of uterus] U گردن رحم [کالبدشناسی]
bullied U گردن کلفت گوشت
neck of (the) uterus [Cervix uteri] U گردن رحم [کالبدشناسی]
neck of the womb [Cervix uteri] U گردن رحم [کالبدشناسی]
uterine cervix [Cervix uteri] U گردن رحم [کالبدشناسی]
uterine neck [Cervix uteri] U گردن رحم [کالبدشناسی]
scruff U پس گردن دون شمردن
victorine U خز گردن بلند زنانه
victorine U گردن پوش بلند
challenge U طلب حق گردن کشی
thugs U قاتل گردن کلفت
thug U قاتل گردن کلفت
shawl U شال گردن بستن
To act as a bully . U گردن کلفتی کردن
shawls U شال گردن بستن
bullying U گردن کلفت گوشت
to bear the blame U تقصیر را به گردن گرفتن
bully U گردن کلفت گوشت
bullies U گردن کلفت گوشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com