Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pistole
U
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
kreutzer
U
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
minute book
U
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
whilom
U
پیشتر
beforetime
U
پیشتر
aforetime
U
پیشتر
of yon
U
پیشتر
before
U
پیشتر
formerly
U
پیشتر
forrader
U
پیشتر
forrarder
U
پیشتر
heretofore
U
پیشتر
wh lom
U
پیشتر سابقا
it is like that .i had before
U
مانند ان است که پیشتر داشتم
give two months notice
U
دو ماه پیشتر اخطار دادن
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
Germanic
U
المانی
germain
U
) : المانی
jerry
U
المانی
germanize
U
المانی کردن
germanization
U
المانی شدن
high dutch
U
زبان المانی
German measles
U
سرخجه المانی
hans
U
المانی یاهلندی
schnauzer
U
سگ " تری یر "المانی نژاد
teutonize
U
به المانی ترجمه کردن
wagnerian
U
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wagnerite
U
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
germanize
U
المانی ماب کردن
alemannic
U
لهجهء مخصوص المانی
gotha
U
یکجورهواپیمای بزرگ المانی
pfennig
U
مسکوک مسی المانی
hun
U
مخرب تمدن المانی
fokker
U
یکجورهواپیمای جنگی المانی
junker
U
اصیل زاده المانی
land grave
U
کنت قدیم المانی
panzer
U
لشگر زرهی المانی
germanity
U
صفات ویژه المانی
currencies
U
رواج
currency
U
رواج
popularity
U
رواج
propagation
U
رواج
vogue
U
رواج
booming
U
رواج
boomed
U
رواج
boom
U
رواج
prevalence
U
رواج
circulations
U
رواج
booms
U
رواج
circulation
U
رواج
Gothic
U
حروف سیاه قلم المانی
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
germanism
U
اصطلاحات ویژه زبان المانی
doberman pinscher
U
سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
kummel
U
نوشابه المانی زیره دار
germanist
U
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
goes
U
رواج داشتن
trend-setters
U
رواج دهنده
demonetize
U
از رواج اندختن
go
U
رواج داشتن
circulating edium
U
وسیله رواج
trend-setter
U
رواج دهنده
issue
U
رواج دادن
propounding
U
رواج دادن
propound
U
رواج دادن
immobilizing
U
از رواج انداختن
immobilizes
U
از رواج انداختن
immobilised
U
از رواج انداختن
immobilized
U
از رواج انداختن
immobilize
U
از رواج انداختن
propounder
U
رواج دهنده
immobilises
U
از رواج انداختن
propounds
U
رواج دادن
immobilising
U
از رواج انداختن
issued
U
رواج دادن
issues
U
رواج دادن
thaler
U
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
landgravine
U
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
hegelianism
U
مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
lansquenet
U
سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
goth
U
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
rhenish
U
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
circulation
U
رواج پول رایج
circulations
U
رواج پول رایج
go
U
گشتن رواج داشتن
goes
U
گشتن رواج داشتن
jack johnson
U
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
pfenin
U
سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
Marxism
U
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
propagating
U
پخش شدن رواج دادن
propagates
U
پخش شدن رواج دادن
over issue
U
اضافه براعتبار رواج دادن
propagated
U
پخش شدن رواج دادن
propagate
U
پخش شدن رواج دادن
minnesinger
U
شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
mauser
U
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
landgrave
U
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
article had two notes
U
داشت
conservation
U
داشت
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
apanage
U
اختصاص داشت
expectantly
U
با چشم داشت
talented
U
درون داشت
talent
U
درون داشت
talents
U
درون داشت
expectation
U
چشم داشت
expectations
U
چشم داشت
when will women have the vote?
U
خواهند داشت
without letted
U
باز داشت
note book
U
دفتریاد داشت
he loved her dear
U
اوبسیاردوست داشت
he adored that woman
U
ان زن رابسیاردوست می داشت
factum
U
یاد داشت
dwelt
U
منزل داشت
durst
U
زهره داشت
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
to take down
U
یاد داشت کردن
to set down
U
یاد داشت کردن
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
U
سرووضع مرتبی داشت
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to minute down
U
یاد داشت کردن
to make a note of
U
یاد داشت کردن
he complained with reason
U
داشت که گله میکرد
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
the dog wasled
U
سگ بند در گردن داشت
i will note it down
U
یاد داشت میکنم
annotator
U
یاد داشت کننده
outlook
U
منظره چشم داشت
block note paper
U
دسته کاغذیاد داشت
marrige of convenience
U
پیوند با چشم داشت
He was looking for you.
U
داشت دنبالت می گشت
disposure
U
نمایش عرضه داشت
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
to make a minute of
U
یاد داشت کردن
writing pad
U
دسته یاد داشت
it weighed kilogrammes
U
بود سه کیلوگرم وزن داشت
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
U
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
He was running like a madman.
U
عین دیوانه ها داشت می دوید
She was talking to (with ) a friend .
U
داشت با دوستش صحبت می کرد
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
prospect of success
U
چشم داشت یا امید کامیابی
no song no supper
U
تانخوانی شام نخواهیم داشت
he was in purpose to do it
U
در نظر داشت که ان کار رابکند
he sold the good ones
U
هرچه خوب داشت فروخت
he would be sure to like it
U
یقینا انرادوست خواهد داشت
fusilier
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
fusileer
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
durst
U
جرات داشت جسارت کرد
gem-set rug
U
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
He tried to conceal the facts.
U
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
He wanted to incite the people.
U
قصد داشت مردم راتحریک کند
marshalsea
U
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
to preach from notes
U
از روی یاد داشت وضع کردن
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
quinquereme
U
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
no paternosterŠno p
U
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
She was crying over her misfortunes.
U
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
on shall from a quo rum
U
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
of livery
U
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
lostlabour
U
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
He had the air of a frightened(scared)child.
U
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
squatted
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat
U
وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
ashkenazim
U
عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
parnassian
U
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
record prices
U
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
teutonic
U
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
He was killed when his parachute malfunctioned.
U
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
paphian
U
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
peony
U
طرح شقایق فرنگی
[این طرح در فرش های چینی و مفول رواج داشته و بیشتر حاشیه ها را با آن پر می کنند.]
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
mum's the word
U
این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
she smiled sweetly
U
لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com