Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
toggle switch
U
سویچ چند وضعیتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
toggle
U
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
toggles
U
سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
Other Matches
switched
U
سویچ برق سویچ زدن
switch
U
سویچ برق سویچ زدن
switches
U
سویچ برق سویچ زدن
switches
U
سویچ
switched
U
سویچ
switch
U
سویچ
ignition switch
U
سویچ ماشین
magnetic starting switch
U
سویچ مغناطیسی
thermal switch
U
سویچ حرارتی
combination switch
U
سویچ چندکاره
thermoswitch
U
سویچ حرارتی
motor brush starting switch
U
سویچ زغالی
turn on
U
شیراب یا سویچ برق رابازکردن
switch horn
U
سویچ مین شاخک دار
contactor
U
سویچ الکتریکی کنترل از راه دور
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
positional parameter
U
پارامتر وضعیتی
to be in a pickle
<idiom>
U
در وضعیتی دشوار بودن
to fall into
U
توی
[وضعیتی]
افتادن
to get into
U
توی
[وضعیتی]
افتادن
to rehash something
U
وضعیتی را بازدید کردن
to revisit the situation
U
وضعیتی را بازدید کردن
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
to languish
U
پژولیدن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
states
U
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stating
U
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated
U
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-
U
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state
U
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
cut out
U
قطع جریان سویچ قطع برق وغیره
to languish
U
هرز رفتن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to languish
U
فاسد شدن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
polarities
U
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
to languish
U
ضایع شدن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
polarity
U
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
lock up
U
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
to handle something
U
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
spillages
U
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
spillage
U
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
condition
U
وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
congestion
U
وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
double coincidence of wants
U
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
reverse
U
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverses
U
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversed
U
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversing
U
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
overflows
U
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed
U
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow
U
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
thrashing
U
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
pareto optimality
U
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
fail
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
pareto criterion
U
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com