English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to revisit a subject of research U سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physical inspection U بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
examined U بازدید کردن
examines U بازدید کردن
see over U بازدید کردن
to return a visit U بازدید کردن
examine U بازدید کردن
reconnoitring U بازدید کردن
revisit U بازدید کردن
reconnoitres U بازدید کردن
reconnoitred U بازدید کردن
reconnoitre U بازدید کردن
reconnoiters U بازدید کردن
reconnoitering U بازدید کردن
revisited U بازدید کردن
examining U بازدید کردن
revisits U بازدید کردن
surveys U بازدید کردن
surveyed U بازدید کردن
revisiting U بازدید کردن
reconnoitered U بازدید کردن
survey U بازدید کردن
reconnoiter U بازدید کردن
research network U شبکه پژوهشی
research project U طرح پژوهشی
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
reviews U بازدید انتقاد کردن
survey U بررسی کردن بازدید
to revisit an issue U مسئله ای را بازدید کردن
review U بازدید انتقاد کردن
reviewing U بازدید انتقاد کردن
surveyed U بررسی کردن بازدید
surveys U بررسی کردن بازدید
reviewed U بازدید انتقاد کردن
to rehash something U وضعیتی را بازدید کردن
to revisit the situation U وضعیتی را بازدید کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
earns U شبکه پژوهشی اکادمیک
earn U شبکه پژوهشی اکادمیک
grants U بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted U بورس تحصیلی یا پژوهشی
grant U بورس تحصیلی یا پژوهشی
earned U شبکه پژوهشی اکادمیک
refer U مراجعه کردن بازدید مجدد
refers U مراجعه کردن بازدید مجدد
referred U مراجعه کردن بازدید مجدد
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
to revisit something U بازدید کردن چیزی [مجازی]
gam U گرد امدن بازدید کردن
step in U بازدید مختصر وکوتاهی کردن
courts of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
court of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refresh U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
re strain U دوباره صاف کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
recommit U دوباره زندان کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
revises U دوباره چاپ کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
revising U دوباره چاپ کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
retakes U دوباره تسخیر کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
relives U دوباره تجربه کردن
relived U دوباره تجربه کردن
relive U دوباره تجربه کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
retaking U دوباره تسخیر کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
re sort U دوباره جور کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
re paving U دوباره فرش کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
re establish U دوباره برپا کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
re export U دوباره صادر کردن
re form U دوباره درست کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
revise U دوباره چاپ کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
regained U دوباره تصرف کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reimport U دوباره وارد کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
rejuveoize U دوباره جوان کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com