English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
centralist socialism U سوسیالیسم متمرکز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evolutionary socialism U سوسیالیسم تکاملی سوسیالیسم ابداعی revisionism
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
socialism U سوسیالیسم
liberal socialism U سوسیالیسم ازاد
guild socialism U سوسیالیسم صنفی
scientific socialism U سوسیالیسم علمی
command socialism U سوسیالیسم دستوری
competitive socialism U سوسیالیسم رقابتی
democratic socialism U سوسیالیسم دموکراتیک
evolutionary socialism U سوسیالیسم تکاملی
state socialism U سوسیالیسم دولتی
guild socialism U گیلد سوسیالیسم
utopian socialism U سوسیالیسم تخیلی
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
centralized U متمرکز
concentrative U متمرکز
centralised U متمرکز کردن
centralizes U متمرکز کردن
localizing U متمرکز کردن
centralize U متمرکز کردن
centralising U متمرکز کردن
centralises U متمرکز کردن
centralizing U متمرکز کردن
fixed fire U اتش متمرکز
decentpalized U غیر متمرکز
concentrator U متمرکز شونده
concentrator U متمرکز کننده
concentrated load U بار متمرکز
concenter U متمرکز کردن
centrally planned economy U اقتصاد متمرکز
centralizer U متمرکز کننده
centralized system U نظام متمرکز
centralized lubrication U روغنکاری متمرکز
center drill U مته متمرکز
center U متمرکز کردن
intensive U پرقوت متمرکز
localized capacity U فرفیت متمرکز
localizes U متمرکز کردن
localize U متمرکز کردن
focussed U متمرکز ساختن
focuses U متمرکز ساختن
focused U متمرکز ساختن
focus U متمرکز ساختن
concentrate U متمرکز کردن
focusses U متمرکز ساختن
concentrates U متمرکز کردن
focussing U متمرکز ساختن
concentrating U متمرکز کردن
localising U متمرکز کردن
localises U متمرکز کردن
center U متمرکز نقطه اتکاء
center grinding U دستگاه سنگ متمرکز
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
centralized network configuration U ساختار شبکهای متمرکز
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
focalize U درکانون متمرکز کردن
focusses U متمرکز کردن توجه
center lathe U ماشین تراش متمرکز
focus U متمرکز کردن توجه
focussing U متمرکز کردن توجه
focused U متمرکز کردن توجه
focuses U متمرکز کردن توجه
focussed U متمرکز کردن توجه
decentralization U غیر متمرکز کردن
decentralization U غیر متمرکز سازی
stigmatism U ننگ نور متمرکز در یک نقطه
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
hilar U متمرکز ونزدیک به ناف ومرکز
pools U قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
totalitarianism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
pooled U قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
totalism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
pool U قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
whitest U چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white U چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
whiter U چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
centralized U امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
fixate U محکم کردن متمرکز کردن
epitomising U متمرکز کردن مجسم کردن
epitomises U متمرکز کردن مجسم کردن
epitomised U متمرکز کردن مجسم کردن
concentrated fire U اتش متمرکز توده اتش
epitomize U متمرکز کردن مجسم کردن
epitomized U متمرکز کردن مجسم کردن
epitomizes U متمرکز کردن مجسم کردن
epitomizing U متمرکز کردن مجسم کردن
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
distributed processing system U سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
centralized data processing U پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
massed fire U اتش توده شده اتش متمرکز شده
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com