English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
core nail U سوزن هسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Other Matches
nucleole U جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
needle point U سر سوزن سوزن دوزی
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
needled U سوزن
needles U سوزن
bards U سوزن
bard U سوزن
switch point U سوزن
needleful U یک سوزن نخ
styli U سوزن
stylus U سوزن
styluses U سوزن
needling U سوزن
stilus U سوزن
needle U سوزن
acicular U سوزن وار
housewives U سوزن دان
injects U سوزن زدن
aciculate U سوزن وار
switch U سوزن دوراهی
test point U سوزن ازمایشی
vga U - سوزن یا پورت
work basket U سبد سوزن و نخ
work baskets U سبد سوزن و نخ
catwhisker U سوزن بلور
belonephebia U سوزن هراسی
aciform U بشکل سوزن
switches U سوزن دوراهی
switched U سوزن دوراهی
sew U سوزن کاری
firing pin U سوزن ماشه
darning neddle U سوزن رفوگری
needle U سوزن پیکاپ
pinned U ورودی با سه سوزن
the eye of the needle U سوراخ سوزن
packing needle U سوزن جوالدوزی
needle point U نوک سوزن
whisker U سوزن بلور
darning needle U سوزن رفوگری
drilling pipe U سوزن حفاری
pin U ورودی با سه سوزن
pointsman U سوزن بان
sailmaker's needle U سوزن چادردوزی
pinning U ورودی با سه سوزن
prick U خراش سوزن
injected U سوزن زدن
needling U سوزن پیکاپ
inject U سوزن زدن
pricks U خراش سوزن
touch needle U سوزن محک
injecting U سوزن زدن
needles U سوزن پیکاپ
pricking U خراش سوزن
pricked U خراش سوزن
firing pin U سوزن اتش
staple U سوزن منگنه
needled U سوزن پیکاپ
housewife U سوزن دان
needlework U کار سوزن دوزی
needled U سوزن دوزی کردن
A sharp knife (pin , needle) U چاقو (سوزن ) تیر
gate U سوزن اتصال به یک FET
needle book U سوزن دان کتابی
needle lace U کار سوزن دوزی
needling U با سوزن تزریق کردن
needling U سوزن دوزی کردن
needles U با سوزن تزریق کردن
needles U سوزن دوزی کردن
needled U با سوزن تزریق کردن
needle U با سوزن تزریق کردن
needle U سوزن دوزی کردن
needle test of vicat U ازمایش با سوزن ویکا
dog spike U سوزن نوک گیر
drop on U سوزن دوراهی خط اهن
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
eyeing U دهانه سوراخ سوزن
eyes U گوشوارهای سوراخ سوزن
eying U دهانه سوراخ سوزن
eyeing U گوشوارهای سوراخ سوزن
eye U گوشوارهای سوراخ سوزن
eye U دهانه سوراخ سوزن
eying U گوشوارهای سوراخ سوزن
gates U سوزن اتصال به یک FET
vaccine point U سوزن ابله کوبی
firing pin U سوزن قفل اتش
eyes U دهانه سوراخ سوزن
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
palm and needle U کفه چرمی ملوانی و سوزن
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
There is no room to throw a needle . <proverb> U جاى سوزن انداختن نیست .
switchman U سوزن بان راه اهن
needles U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needle U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
tone arm U الت سوزن نگهدار گرامافون
needled U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needling U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
jack U ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
etui U جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
jacks U ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
prickling U احساس سوزن سوزنی یا تیغ تیغی
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
hypodermics U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermic U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
reeve U ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
needle work U سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
acupuncture U روش چینی بی حس سازی بوسیلهء فروکردن سوزن در بدن
center fire U اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
staple U سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
core U هسته
membrane U هسته
air core U بی هسته
center web U هسته
nucleus U هسته
necleus U هسته
nuclei U هسته
nuclel U هسته ها
magnet core U هسته
stone U هسته
stones U هسته
stoning U هسته
kernel U هسته
kernels U هسته
atoms U هسته
atom U هسته
membranes U هسته
cores U هسته
seedless U بی هسته
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
sockets U سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
embriodery U [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
pulvinar U هسته بالشتک
grape stone U هسته انگور
nucleate U دارای هسته
enucleation U هسته دراوری
nucellus U هسته تخم چه
nuclear electron U الکترون هسته
gracilis nucleus U هسته باریک
gracile nucleus U هسته باریک
growler U هسته گراولر
nucleonics U هسته شناسی
mesoplast U هسته یاخته
nuclear size U اندازه هسته
nuclear radius U شعاع هسته
magnetic core U هسته مغناطیسی
magnet yoke U هسته اهنربا
magnet core U هسته اهنربا
magnet core U هسته مغناطیسی
macronucleus U هسته بزرگتر
laminated core U هسته متورق
micronucleus U خرد هسته
nuclear charge U بار هسته
nuclear magneton U مگنتون هسته
heteronuclear U ناجور هسته
heteronuclear U ناهم هسته
hollow core U هسته مجوف
homonuclear U جور هسته
nutlet U هسته کوچک
impervious core U هسته ناتراوا
impervious core U هسته نفوذناپذیر
induction cup U هسته القائی
inside diameter U قطر هسته
iron core U هسته اهن
nucleophile U هسته دوست
luminescent center U هسته لومینسانس
endocarp U پوسته هسته
syncytium U سلول چند هسته ایی
kernel U هسته اصلی
kernels U هسته اصلی
stoned U هسته درآورده
headwords U واژههای هسته
headword U واژههای هسته
aciniform U هسته دار
cores U هسته یا دیوارهستهای
cores U هسته سنگ
atomic power station [plant] U نیروگاه هسته ای
nuclear power plant U نیروگاه هسته ای
nuclear power station U نیروگاه هسته ای
yoke U هسته ترانسفورماتور
nuclei U لب هسته مرکزی
nucleus U لب هسته مرکزی
core U هسته سنگ
core U هسته یا دیوارهستهای
watertight core U هسته اب بندی
red nucleus U هسته قرمز
transformer core U هسته ترانسفورماتور
stable nucleus U هسته پایدار
coil core U هسته بوبین
condensation nucleus U هسته چگالش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com