English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
grids U دریچه سوراخ سوراخ
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
grid U دریچه سوراخ سوراخ
bore U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
punched U سوراخ ایجاد کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
punches U مهر کردن سوراخ
punch U سوراخ ایجاد کردن
broach U سوراخ کردن قایق
punches U سوراخ ایجاد کردن
punch U مهر کردن سوراخ
burr U بامته سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
burrs U بامته سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
punched U مهر کردن سوراخ
transfixion U عمل سوراخ کردن
pecked U بانوک سوراخ کردن
pecking U بانوک سوراخ کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن شکست
gride U سوراخ کردن فرورفتن
broaches U سوراخ کردن قایق
punctures U سوراخ کردن شکست
puncture U سوراخ کردن شکست
hollow forge U سوراخ کردن گرم
broaching U سوراخ کردن قایق
broached U سوراخ کردن قایق
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
pecks U بانوک سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
peck U بانوک سوراخ کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
spits U سوراخ کردن تف انداختن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
drills U سوراخ کردن چاه کندن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
punctured U سوراخ
pumiceous U سوراخ سوراخ
waterhole U سوراخ
puncturing U سوراخ
waterholes U سوراخ
punctures U سوراخ
holing U سوراخ
taphole U سوراخ
slot U سوراخ
lace U پر از سوراخ
drill hole U سوراخ
laces U پر از سوراخ
pecker U سوراخ کن
broach U سوراخ کن
orifices U سوراخ
slots U سوراخ
pertusion U سوراخ
broached U سوراخ کن
overture U سوراخ
overtures U سوراخ
slotting U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com