English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hub bore U سوراخ توپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hub U (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals U توپی و غلاف توپی گردان
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
plugging U توپی
to kick a ball U توپی را
spills U توپی
spilling U توپی
plug U توپی
spill U توپی
spigot U توپی
dowel U توپی
pivot U توپی
ball joint U توپی
plugs U توپی
tapped U توپی
pivots U توپی
tapping U توپی
spilled U توپی
pivoted U توپی
tap U توپی
rotor hub U توپی رتور
tapper U توپی گذار
to catch a fly U توپی را ازهواگرفتن
ball printer U چاپگر توپی
spile U گل میخ توپی
pivot U توپی اتصال
pivoted U توپی اتصال
countersinck bit U مته توپی
pivots U توپی اتصال
ball joint U توپی اتصال
fuse plug U توپی فیوز
plugging U سربطری توپی گذاشتن
plug U سربطری توپی گذاشتن
plugs U سربطری توپی گذاشتن
plug mill U دستگاه نورد توپی
stopper U توپی جلوگیری کننده
stoppers U توپی جلوگیری کننده
oil drain plug U توپی تخلیه روغن
set up U توپی که به اسانی برگردانده شود
head U توپی کامل و سایر متعلقات
beanball U توپی که هدف ان سر توپزن باشد
in U توپی که وارد دروازه شده
in- U توپی که وارد دروازه شده
creepers U توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeders U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeder U توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
lineball U توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
spinner U پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creeper U توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
riddles U سوراخ سوراخ کردن
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle U سوراخ سوراخ کردن
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
grid U دریچه سوراخ سوراخ
grids U دریچه سوراخ سوراخ
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
pivot U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
outswinger U توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
pivoted U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
die U توپی که درحال افتادن برروی زمین است
inswinger U توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
pivots U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
netball U توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
cuban fork ball U پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
blade butt U انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
guns U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
gun U توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
yorker U توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
hypervelocity U سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
snick U توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
bumper U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
mouse U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
waterholes U سوراخ
tapping U سوراخ
perforation U سوراخ
looped U سوراخ
drill hole U سوراخ
eyelet U سوراخ
alveolar U سوراخ سوراخ
loops U سوراخ
loop U سوراخ
punctured U سوراخ
meshing U سوراخ
abroach U سوراخ
punctures U سوراخ
boring U سوراخ
puncture U سوراخ
tapped U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
holed U سوراخ
awl U سوراخ کن
meshes U سوراخ
holes U سوراخ
holing U سوراخ
eyelets U سوراخ
mesh U سوراخ
columbarium U سوراخ
tap U سوراخ
hole U سوراخ
pecker U سوراخ کن
broacher U سوراخ کن
slotting U سوراخ
broaching U سوراخ کن
piercer U سوراخ کن
pertusion U سوراخ
perforator U سوراخ کن
broach U سوراخ کن
spy hole U سوراخ
peep hole U سوراخ
orifice U سوراخ
mure U سوراخ
orifices U سوراخ
laces U پر از سوراخ
lace U پر از سوراخ
outages U سوراخ
outage U سوراخ
taphole U سوراخ
boreholes U سوراخ
overture U سوراخ
overtures U سوراخ
borehole U سوراخ
punctulate U سوراخ سوراخ
pumiceous U سوراخ سوراخ
thirl U سوراخ
broaches U سوراخ کن
broached U سوراخ کن
pitting U سوراخ سوراخ
pinking U سوراخ
pigenhole U سوراخ
punch U سوراخ کن
foraminiferous U سوراخ سوراخ
foraminated U سوراخ سوراخ
waterhole U سوراخ
edge perforated U لب سوراخ
foramen U سوراخ
slot U سوراخ
puncturing U سوراخ
finger hole U سوراخ
fenestra U سوراخ
opening U سوراخ
slots U سوراخ
imperforate U بی سوراخ
leaks U سوراخ
punched U سوراخ کن
leaked U سوراخ
leak U سوراخ
punches U سوراخ کن
openings U سوراخ
bores U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
loophole U سوراخ دیدبانی
anuses U سوراخ کون
broaches U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
pore U سوراخ ریز
loopholes U سوراخ دیدبانی
plugging U سوراخ گیره
perforated U سوراخ دار
scuttle U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
foxholes U سوراخ روباه
pore U ریزه سوراخ
bore U قطر یک سوراخ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com