English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drilled grout hole U سوراخ تزریق
grout hole U سوراخ تزریق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
swage block U قالب سوراخ سوراخ
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
grids U دریچه سوراخ سوراخ
riddle U سوراخ سوراخ کردن
grid U دریچه سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles U سوراخ سوراخ کردن
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
sprays U تزریق
transfusion U تزریق
spray U تزریق
injection U تزریق
sprayed U تزریق
spraying U تزریق
infusion U تزریق
intinction U تزریق
mud injection U تزریق گل
mud grouting U تزریق گل
shots U تزریق
shot U تزریق
jab [British] [colloquial] U تزریق
low level injection U تزریق کم
injections U تزریق ها
jab [colloquial] U تزریق
injective function U تزریق
transfusions U تزریق
infusions U تزریق
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
spartter U تزریق کننده
injection of money U تزریق پول
spartter loss U تلف تزریق
spary gun U پیستوله تزریق
spary gun U تلمبه تزریق
injection grid U شبکه تزریق
injection level U سطح تزریق
cement grouting U تزریق سیمان
chemical grouting U تزریق شیمیایی
grouting galleries U مجاری تزریق
grout hole U چاه تزریق
drilled grout hole U چاه تزریق
gas injection U تزریق بنزین
intake well U چاه تزریق
injector valve U سوپاپ تزریق
inspirator U تزریق کننده
perfusion U تزریق وریدی
pilot injection U تزریق مقدماتی
injector U الت تزریق
injector U تزریق کننده
injection point U نقطه تزریق
metal spraying تزریق فلزی
clay grouting U تزریق خاک رس
chemical injection U تزریق شیمیایی
perfuse U تزریق کردن
injects U تزریق کردن
grouting gallery U دالان تزریق
vaccinophobia U تزریق هراسی
gun U دستگاه تزریق
guns U دستگاه تزریق
sprays U تزریق کردن
sprayed U تزریق کردن
immit U تزریق کردن
fule injection U تزریق سوخت
spraying U تزریق کردن
spray U تزریق کردن
injecting U تزریق کردن
blast injection engine U موتور تزریق دم
syringe U تزریق کردن
syringes U تزریق کردن
blanket grouting U تزریق سطحی
injected U تزریق کردن
injection efficiency U بازده تزریق
grout curtain U پرده تزریق
injection capacity U فرفیت تزریق
inject U تزریق کردن
metal spray gun U تلمبه تزریق فلز
grouted alluvium U ابرفت تزریق شده
transfusion U رسوخ تزریق خون
gas injection method U روش تزریق گاز
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
transfusions U رسوخ تزریق خون
hypodermic U تزریق زیر جلدی
hypodermics U تزریق زیر جلدی
jetting tube U لوله تزریق در حفاری
iodize U یود تزریق کردن
grouting U تزریق دوغاب سیمان
grease injector U تزریق کننده گریس
flame spray U تزریق کردن شعلهای
injection timing U تنظیم مقدار تزریق
needling U با سوزن تزریق کردن
petrol injection motor U موتور تزریق بنزینی
injection U داروی تزریق کردنی
concrete gun U دستگاه تزریق بتن
needles U با سوزن تزریق کردن
injector pump U پمپ تزریق سوخت
needled U با سوزن تزریق کردن
hypo U تزریق زیر جلدی
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
needle U با سوزن تزریق کردن
throwin U در دنده انداختن تزریق کردن
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
transfusable U قابل تزریق در جسم دیگری
transfuse U رسوخ یافتن در تزریق کردن در
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
transfusible U قابل تزریق در جسم دیگری
blast furnace gun U وسیله تزریق کوره بلند
injector U وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
mainlined U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
wet take off U برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
mainline U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlines U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up <idiom> U مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlining U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
hypodermics U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
low level injection efficiency U ضریب بهره تزریق در سطح پایین
hypodermic U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
emulsion injection U تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
contra injection U تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
wet rating U توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
grout curtain U لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
alumetize U الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
slow pill U ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
scopolamine U ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
instills U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
broacher U سوراخ کن
tapped U سوراخ
fenestra U سوراخ
tap U سوراخ
finger hole U سوراخ
orifices U سوراخ
foraminated U سوراخ سوراخ
orifice U سوراخ
looped U سوراخ
lace U پر از سوراخ
laces U پر از سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
broaching U سوراخ کن
broach U سوراخ کن
loops U سوراخ
eyelet U سوراخ
abroach U سوراخ
broached U سوراخ کن
boring U سوراخ
leaks U سوراخ
broaches U سوراخ کن
leaked U سوراخ
leak U سوراخ
columbarium U سوراخ
loop U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
drill hole U سوراخ
pecker U سوراخ کن
alveolar U سوراخ سوراخ
awl U سوراخ کن
edge perforated U لب سوراخ
eyelets U سوراخ
foramen U سوراخ
tapping U سوراخ
boreholes U سوراخ
puncture U سوراخ
perforation U سوراخ
punctulate U سوراخ سوراخ
pumiceous U سوراخ سوراخ
pitting U سوراخ سوراخ
pinking U سوراخ
pigenhole U سوراخ
meshing U سوراخ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com