English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bunker fuel U سوخت یا گازوییلی که به مصرف خود کشتی می رسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
fuel consumption U مصرف سوخت
specific fuel consumption U مصرف سوخت ویژه
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
bunkering U دخیره سوخت در کشتی
feeder vessel U کشتی سوخت رسان
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
bunkering U ذخیره سوخت در کشتی سوختگیری
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
gasoline U سوخت
fueled U سوخت
dissimilation U سوخت
fuels U سوخت
burner frame U سوخت
fuelling U سوخت
propellants U سوخت
fuelled U سوخت
power fuel U سوخت
combustion U سوخت
stoker U سوخت
firing U سوخت
catabolism U سوخت
fuel U سوخت
propellant U سوخت
firer U سوخت انداز
stoke U سوخت ریختن در
stoked U سوخت ریختن در
tanker U مخزن سوخت
stokes U سوخت ریختن در
stoking U سوخت ریختن در
bulk petroleum U سوخت مخزنی
refuel U سوخت گیری
tankers U مخزن سوخت
refuelling U سوخت گیری
feed tank U مخزن سوخت
stoker U سوخت انداز
thickened fuel U سوخت جامد
oil firing U سوخت روغنی
fuel pump U پمپ سوخت
atomizers U سوخت افشان
refuelled U سوخت گیری
colloidal propeller U سوخت کلوئیدی
atomizers U سوخت پاش
solid propellant U سوخت جامد
tank U ماشین سوخت
motor fule U سوخت موتوری
refuels U سوخت گیری
rocket fuel U سوخت موشک
carburator U سوخت رسان
raw fuel U سوخت خام
rocket fuel U سوخت راکت
burner U سوخت پاش
metabolical U سوخت وسازی
refueling U سوخت گیری
domestic fuel U سوخت خانگی
The house burned down . U خانه سوخت
atomizer U سوخت پاش
atomizer U سوخت افشان
atomisers U سوخت پاش
refueled U سوخت گیری
solid fuel U سوخت جامد
atomisers U سوخت افشان
chemical fuel U سوخت شیمیایی
burners U سوخت پاش
fireman U سوخت انداز
fireman U سوخت گیر
firemen U سوخت انداز
firemen U سوخت گیر
fuel air pump U بوستر سوخت
fuel economy U اقتصاد سوخت
fuel engineering U مهندسی سوخت
fuel filter U صافی سوخت
fueling U سوخت گیری
ion burn U یون سوخت
chokes U دریچه سوخت
choked U دریچه سوخت
choke U دریچه سوخت
aviation fuel U سوخت هواپیما
avgas U سوخت طیاره
fire teazer U سوخت انداز
metabolic U سوخت و سازی
fuel gas U سوخت گازی
fossil fuel U سوخت سنگوارهای
fossil fuels U سوخت سنگوارهای
fule pump U تلمبه سوخت
fule pump U پمپ سوخت
fule injection U تزریق سوخت
fuel tap U شیر سوخت
fuel tank U مخزن سوخت
fuel meter U سوخت سنج
fuel storage U انبار سوخت
octane U سوخت ماشینی
fuel manifold U چندراهی سوخت
gas fuel U سوخت گازی
it excited my pity U دلم سوخت
fuel grade U درجه سوخت
jetting U سوخت پاش
jetted U سوخت پاش
jets U سوخت پاش
jet U سوخت پاش
fuel injection U سوخت رسانی
feeders U سوخت رسان
metabolism U سوخت وساز
metabolism U سوخت و ساز
fuels U سوخت موتور
liquid fuel U سوخت مایع
fuelling U سوخت دادن
fuelled U سوخت دادن
metabolisms U سوخت وساز
fuelling U سوخت موتور
fuel U سوخت دادن
fuel U سوخت موتور
feeder U سوخت رسان
fueled U سوخت دادن
metabolisms U سوخت و ساز
fuelled U سوخت موتور
fuels U سوخت دادن
liquid propellant U سوخت مایع
fueled U سوخت موتور
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
throttled U دستگاه کنترل سوخت
fuel supply line U لوله سوخت رسانی
powdered coal firing U سوخت خاک ذغال
throttles U دستگاه کنترل سوخت
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
gasoline gels U سوخت تغلیظ شده
breeder rocket U راکت سوخت ساز
Her face was sun-burnt. U صورتش درآفتاب سوخت
spray carburetor U کاربراتور سوخت پاش
throttling U دستگاه کنترل سوخت
liquid rocket U راکت سوخت مایع
fuel tank vent U هواکش تانک سوخت
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
fuel supply pump U پمپ سوخت رسانی
refuels U سوخت گیری کردن
One must suffer in silence. U باید سوخت وساخت
liquid propellant U سوخت مایع موشک
diergolic U سوخت مایع ثابت
throttle U دستگاه کنترل سوخت
peptized fuel U سوخت تغلیظ شده
regenerative gas firing U سوخت گازی رژنراتیو
refuels U تجدید سوخت کردن
feed pump U پمپ سوخت رسانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com