Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
flash burn
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burns
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flash blindness
U
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
weapon debries
U
بقایای ترکش اتمی
atomic underground burst
U
ترکش زیرزمینی اتمی
exoatmosphere
U
ترکش اتمی بالای جو
atomic air burst
U
ترکش هوایی اتمی
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
desired ground zone
U
نقطه ترکش اتمی مطلوب
base surge
U
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
hard missile base
U
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
hard base
U
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pressure front
U
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
high airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
U
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
low airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon
U
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
scalding
U
سوختگی
scalded
U
سوختگی
scalds
U
سوختگی
scald
U
سوختگی
burnt
U
سوختگی
parchedness
U
سوختگی
burn
U
اثر سوختگی
burns
U
اثر سوختگی
empyreuma
U
بوی سوختگی
ion burning
U
یون سوختگی
shenanigans
U
پدر سوختگی
sun burn
U
سوختگی ازافتاب
singed
U
سوختگی سطحی
scorch
U
بودادن سوختگی
singeing
U
سوختگی سطحی
singe
U
سوختگی سطحی
scorches
U
بودادن سوختگی
singes
U
سوختگی سطحی
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
scarring
U
جای زخم یا سوختگی
roguishness
U
رذالت پدر سوختگی
second degree burn
U
سوختگی درجه دوم
wheal
U
کهیر محل سوختگی
scar
U
جای زخم یا سوختگی
to smell of burning
U
بوی سوختگی دادن
scars
U
جای زخم یا سوختگی
scarred
U
جای زخم یا سوختگی
advantages accruning from
U
مزایای حاصله
assessment
U
تعیین نتایج حاصله
assessments
U
تعیین نتایج حاصله
elbow grease
U
نیروی حاصله از کاردستی
emblements
U
منافع حاصله از زمین
feed back
U
بکارگیری اطلاعات حاصله
ration strenght
U
انرژی حاصله از جیره
gulp
U
صدای حاصله از عمل بلع
gas form natrural gas
U
بنزین حاصله از گاز طبیعی
gulped
U
صدای حاصله از عمل بلع
gulping
U
صدای حاصله از عمل بلع
coriolis effect
U
اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
ergotism
U
مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
bombing errors
U
اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
gulps
U
صدای حاصله از عمل بلع
end product
U
قطعات حاصله دستگاه نهایی
fleshment
U
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
quivered
U
ترکش
quiver
U
ترکش
quivers
U
ترکش
quivering
U
ترکش
burst
U
ترکش
splashing
U
ترکش
blasts
U
ترکش
blast
U
ترکش
splinters
U
ترکش
splinter
U
ترکش
splintered
U
ترکش
splintering
U
ترکش
bursts
U
ترکش
splash
U
ترکش
detonation
U
ترکش
detonations
U
ترکش
splashes
U
ترکش
click
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
scumble
U
نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
capitalized value
U
درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
windchill
U
سرمای حاصله از وزش باد تبرید
working asset
U
سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
platinum black
U
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
clicked
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
thermojet
U
نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
solunar
U
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
clicks
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
spirochetosis
U
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
air burst
U
ترکش هوایی
ricochet burst
U
ترکش کمانهای
burst center
U
مرکز ترکش
blasting machine
U
دستگاه ترکش
types of burst
U
نوع ترکش
aerial burst
U
ترکش هوایی
burst range
U
برد ترکش
high burst
U
ترکش بالا
hight of burst
U
ارتفاع ترکش
height of burst
U
ارتفاع ترکش
impact burst
U
ترکش سطحی
sonic boom
U
ترکش اوا
impact action
U
عمل ترکش
surface burst
U
ترکش سطحی
sonic booms
U
ترکش اوا
impact burst
U
ترکش ضربتی
graze burst
U
ترکش زمینی
burst wave
U
موج ترکش
burst range
U
مسافت ترکش
yaws
U
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
hypervitaminosis
U
ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
stage fright
U
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
craters
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
lesions
U
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesion
U
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
crater
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
impacts
U
اثر ترکش انفجار
impact
U
اثر ترکش انفجار
center of burst
U
مرکز ترکش گلوله
splinterproof
U
سنگر ضد ترکش گلوله
air adjustment
U
تنظیم ترکش هوایی
exoatmosphere
U
ترکش فوق جوی
graze burst
U
ترکش روی زمین
impact point
U
نقطه ترکش گلوله
airburst ranging
U
تنظیم ترکش هوایی
crater
U
چاله ترکش گلوله ها
craters
U
چاله ترکش گلوله ها
competitive price
U
قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
impact action
U
عمل انفجار نیروی ترکش
center of impact
U
مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
graze sensitive
U
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
surface burst
U
ترکش روی سطح زمین
burst interval
U
فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
doubtful
U
ترکش مشکوک مورد تردید
explosions
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
impact pressure
U
نیروی اصابت فشار ترکش
explosion
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
sepsis
U
مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
To play ones last card
U
آخرین تیر ترکش رارها کردن
kopfring
U
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
apportionment
U
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
plow back
U
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
profits a prendre
U
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
solipsism
U
فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
variations
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variation
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
splash scale
U
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
plug
U
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
electrotherapy
U
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
cavitation
U
بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
bump
U
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
atomic
U
اتمی
nuclear
U
اتمی
diatomic
U
دو اتمی
hexatomic
U
شش اتمی
triatomic
U
سه اتمی
nuclear strike
U
تک اتمی
monoatomic
U
یک اتمی
fission reactor
U
واکنشگاه اتمی
fission products
U
مواد اتمی
fission to yield ratio
U
بازده اتمی
fission bomb
U
بمب اتمی
A-bomb
U
بمب اتمی
tetratomic
U
چهار اتمی
nuclear cell
U
پیل اتمی
nuclear winter
U
زمستان اتمی
polyatomic
U
چند اتمی
median lethal dose
U
دوزمتوسط اتمی
nuclide
U
اشکال اتمی
nuclear warfare
U
جنگ اتمی
monoatomic gas
U
گاز تک اتمی
monoatomic molecule
U
مولکول تک اتمی
monoatomic solid
U
جامد تک اتمی
mushromm could
U
کلاهک اتمی
A-bombs
U
بمب اتمی
nuke
U
نیروگاه اتمی
mass number
U
وزن اتمی
nuking
U
کنشگر اتمی
nuking
U
نیروگاه اتمی
nuking
U
زیردریایی اتمی
nukes
U
کنشگر اتمی
nukes
U
نیروگاه اتمی
nukes
U
زیردریایی اتمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com