English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
jump rider U سوارکار در پرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mount U اسب مسابقه با سوارکار مانت
mounts U اسب مسابقه با سوارکار مانت
joint U دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
knight U سوارکار
knighted U سوارکار
knighting U سوارکار
knights U سوارکار
valet U خدمتگزار سوارکار
valeted U خدمتگزار سوارکار
valeting U خدمتگزار سوارکار
valets U خدمتگزار سوارکار
jockey U سوارکار
jockeys U سوارکار
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
weigh in U وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh-in U وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh-ins U وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
silks U ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
driving U بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
boy U سوارکار مسابقه اسبدوانی
boys U سوارکار مسابقه اسبدوانی
bug boy U سوارکار مبتدی
charley horse U کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
classical seat U وضع بدنی سوارکار روی زین
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
eclipse award U جایزه سوارکار ممتاز سال
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
horse man U سوارکار
jockette U سوارکار زن
postboy U سوارکار مسابقه
set down U معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
weigh out U توزین سوارکار و زین و یراق پیش از مسابقه
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
horsewoman U سوارکار
horsewomen U سوارکار
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com