Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parcae
U
سه خدای سرنوشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oceanus
U
خدای دریا خدای اقیانوس
destinies
U
سرنوشت
destination
U
سرنوشت
destinations
U
سرنوشت
the weird sisters
U
سرنوشت
die
U
سرنوشت
doom
U
سرنوشت بد
kismet
U
سرنوشت
fates
U
سرنوشت
destiny
U
سرنوشت
lot
U
سرنوشت
predestination
U
سرنوشت
fate
U
سرنوشت
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
common fate
U
سرنوشت مشترک
fatalist
U
معتقد به سرنوشت
allotments
U
سرنوشت تقدیر
allotment
U
سرنوشت تقدیر
manifest destiny
U
سرنوشت ملی
fatalism
U
سرنوشت باوری
portion
U
سرنوشت قسمت
portions
U
سرنوشت قسمت
asclepius
U
خدای طب
ice
U
امتیاز سرنوشت ساز
run off
U
مسابقه سرنوشت ساز
law of common fate
U
قانون سرنوشت مشترک
run-off
U
مسابقه سرنوشت ساز
karma
U
سرنوشت مراسم دینی
run-offs
U
مسابقه سرنوشت ساز
to be the clincher
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
to turn the scales
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
depth
U
بازیگر سرنوشت ساز
depths
U
بازیگر سرنوشت ساز
a fateful mistake
U
اشتباهی سرنوشت ساز
deciding
U
امتیاز سرنوشت ساز
the ever lasting
U
خدای سرمد
the a of days
U
خدای ازلی
odin
U
خدای خدایان
titan
U
خدای خورشید
lar n
U
خدای خانگی
the infinite god
U
خدای سرمد
neptune
U
خدای دریاها
poseidon
U
خدای دریا
thank god
U
سپاس خدای را
the supreme
U
خدای بزرگ
the supreme being
U
خدای تعالی
ares
U
خدای جنگ
the invisible
U
خدای نادیده
my goodness (my God)
<idiom>
U
اوه خدای من
the supreme
U
خدای تعالی
titans
U
خدای خورشید
god the father
U
خدای پدر
godling
U
خدای کوچک
the almighty god
U
خدای قادرمطلق
aeolian
U
خدای بادها
take in stride
<idiom>
U
خودرا به باد سرنوشت دادن
heart of stone
<idiom>
U
شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
his fate is sealed
U
سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
the ever lasting fod
U
خدای ازلی و ابدی
hymen
U
خدای عروسی ونکاح
hymens
U
خدای عروسی ونکاح
He is a pastmaster at it .
U
خدای اینکار است
satrun
U
خدای بذر کاری
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
jahweh
U
یهو خدای یهود
latri
U
پرستش خدای برحق
mars
U
بهرام خدای جنگ
pluto
U
خدای عالم اسفل
idol
U
خدای دروغی مجسمه
seal one's fate
U
سرنوشت کسی را به بدی معلوم کردن
jhvh
U
یهوه خدای قوم یهود
ra
U
خدای افتاب مصریان قدیم
hermes
U
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
uranus
U
خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
Jehovah
U
یهو خدای بنی اسرائیل
woden
U
"ادین " خدای روز چهارشنبه
minerva
U
صنایع یدی خدای پزشکی
the a of days
U
خدای سرمدی قدیم الایام
sun disk
U
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
trinity
U
معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
saturnalia
U
جشن خدای زحل عیاشی
hephaestus
U
خدای اتش وفلز کاریhipster
dole
U
سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
dionysus
U
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
pans
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
apollo
U
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
pan-
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
parthenon
U
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
priapus
U
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
incarnationist
U
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
satyric
U
وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
bacchic ornament
U
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
vesta
U
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
predestinate
U
قبلا تعیین شده دارای سرنوشت ونصیب وقسمت ازلی
bacchic
U
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
kalki
U
نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
Trinity
U
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
siva
U
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
destine
U
مقدر کردن سرنوشت معین کردن
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com