English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trigon U سه حالتی ستاره سه تایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
endless knots U طرح گره بدون انتها [که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star U ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star U ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet U ستاره سیار ستاره بخت
planets U ستاره سیار ستاره بخت
concentrator U وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform U ستاره وار ستاره وش
triad U سه تایی
ternal U سه تایی
ternary U سه تایی
triads U سه تایی
nines U نه تایی
nine U نه تایی
ternate U سه تایی
trinary U سه تایی
diphyletic U دو تایی
n ary U N تایی
trine U سه تایی
triplex U سه تایی
n adic U N تایی
senary U شش تایی
triplet U سه تایی
trinal U سه تایی
triploidy U حالت سه تایی
troika U هر دسته سه تایی
tuple U چند تایی
triform U شکل سه تایی
quadruple U چهار تایی
ternary alloy U الیاژ سه تایی
quadrupled U چهار تایی
ternary mixture U مخلوط سه تایی
threescore U شصت تایی
quadruples U چهار تایی
quadrupling U چهار تایی
leash U دسته سه تایی
leashes U دسته سه تایی
qyaternary U چهار تایی
quinquepartite U پنج تایی
quadric U چهار تایی
duodecimal U دوازده تایی
duodenary U دوازده تایی
ennead U دسته نه تایی
nonary U گروه نه تایی
fourteener U چهارده تایی
n ary operator U عملگر N تایی
lao U زبان تایی
lao U مردم تایی
septimal U هفت تایی
sexagenary U شصت تایی
sexagesimal U شصت تایی
tern U یک دسته سه تایی
terns U یک دسته سه تایی
triad U مجموعه سه تایی
triads U مجموعه سه تایی
trilogies U گروه سه تایی
trilogy U گروه سه تایی
quintuplet U پنج تایی
quintuplets U پنج تایی
fourteen U چهارده تایی
laotian U مردم تایی
vigesimal U بیست تایی
trio U سه نفری سه تایی
quintet U پنج تایی
trios U سه نفری سه تایی
quintets U پنج تایی
pentagram U شکل پنج تایی
ternary U سومین گروه سه تایی
ogdoad U گروه هشت تایی
ternate U سومین گروه سه تایی
triform U دارای شکل سه تایی
pentad U دسته پنج تایی
quadripartite U چهار تایی چهارسویی
go dan kumite U مبارزه با ضربههای 5 تایی
octad U گروه هشت تایی
stephan quintet U پنج تایی استفان
gleek U یکجوربازی سه تایی درورق سه اس
two state U دو حالتی
expressional U حالتی
trimorph U سه حالتی
trimorphous U سه حالتی
inexpressiveness U بی حالتی
nineteen U نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
laotian U اهل لائوس زبان تایی
nineteens U نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
two state circuit U مدار دو حالتی
dichotomies U دو حالتی دورستگی
dichotomy U دو حالتی دورستگی
state equation U معادله حالتی
degenerates U چند حالتی
degenerating U چند حالتی
degenerated U چند حالتی
degenerate U چند حالتی
two state variable U متغییر دو حالتی
two state jump U جهش دو حالتی
multiphase U چند حالتی
two state algebra U جبر دو حالتی
quincunx U ارایش پنج تایی گل یابرگ گیاه
icosi U پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
strike an attitude U حالتی بخود گرفتن
to fall into U دچار [حالتی] شدن
to get into U دچار [حالتی] شدن
desperateness U حالتی که بیرون ازامیدباشد
degeneracy U چند حالتی بودن
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
triple tongue U نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
passages U انتقال از حالتی به حالت دیگر
demurring U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs U در CL حالتی است که مدعی علیه
passage U انتقال از حالتی به حالت دیگر
demur U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred U در CL حالتی است که مدعی علیه
the greenish hue of blue U حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
tactical reconnaissance U براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
merger U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
hand inhand poition U رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
mergers U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
recognition U و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
double adultery U زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
recognition U و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
optical U و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
remainder U حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
Hypergraphia U [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
dro U حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
margin land U حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
gold import point U حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
decompression U تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
limit load U بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
calyx U طرح حقه یا کاسه گل که حالتی از گل شاه عباسی و یا گل ختایی را نشان می دهد
Floret [rosette] U [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
interrupt U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
armed peace U حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
interrupts U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
PCU U وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد
bump U حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
kidnapping U در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
wheel well U محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cloud design U طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
potential substitution U حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
pyramiding U سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
stellar U پر ستاره
stars U ستاره
aster U ستاره
starless U بی ستاره
asterisks U ستاره
star U ستاره
starred U ستاره
asterisk U ستاره
trey U پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
loadstar U ستاره قطبی
north star U ستاره شمالی
medusa U ستاره دریایی
north star U ستاره قطبی
moring star U ستاره بامداد
multiple star U ستاره چندگانه
morning star U ستاره صبح
lunette U ستاره صغیر
lucifer U ستاره بامدادی
lodestaror load U ستاره قطبی
lodestar U ستاره قطبی
loadstar U ستاره راهنما
lodestar U ستاره راهنما
neptune U ستاره نپتون
neutron star U ستاره نوترونی
morning star U ستاره بامدادی
nova U فانی ستاره
uranus U ستاره اورانوس
hexagram U ستاره شش وجهی
starlike U ستاره مانند
starlet U ستاره کوره
starlet U ستاره کوچک
star bit U بیت ستاره
star washer واشر ستاره ای
y voltage U ولتاژ ستاره
star voltage U ولتاژ ستاره
stellate U ستاره مانند
stelliform U بشکل ستاره
y connection U اتصال ستاره
y network U شبکه ستاره
y winding U اتصال ستاره
rolling stone <idiom> U ستاره سهیل
farsi be engilisi U ارایشگاه ستاره
vesper U ستاره غروب
supergaint U ستاره ابرغول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com