Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ease of movement
U
سهولت حرکت راحتی مانور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
easing
U
سهولت
eases
U
سهولت
eased
U
سهولت
facileness
U
سهولت
facility
U
سهولت
ease
U
سهولت
ease of movement
U
سهولت
ease of entry
U
سهولت ورود
lay out facility
U
سهولت طرح
euphony
U
سهولت ادا
production facility
U
سهولت تولید
euphonically
U
برای سهولت ادا
ease
U
سهولت استراحت رسایی
associative facilitation
U
سهولت ناشی از تداعی
ease of entry
U
سهولت ورودبه یک صنعت
eases
U
سهولت استراحت رسایی
eased
U
سهولت استراحت رسایی
easing
U
سهولت استراحت رسایی
cinch
U
کاری که با سهولت انجام شود
availability
U
سهولت و امکان تحصیل اعتبار
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
relief
U
راحتی
comfortableness
U
راحتی
convenience
U
راحتی
conveniences
U
راحتی
eased
U
راحتی
eases
U
راحتی
easing
U
راحتی
ease
U
راحتی
sandals
U
کفش راحتی
plimsoll
U
کفش راحتی
shoepac
U
کفش راحتی
plimsolls
U
کفش راحتی
slack suit
U
لباس راحتی
slippers
U
کفش راحتی
morris chair
U
صندلی راحتی
pantofle
U
کفش راحتی
slipper
U
کفش راحتی
davenport
U
نیمکت راحتی
sandal
U
کفش راحتی
shoepack
U
کفش راحتی
armchairs
U
صندلی راحتی
easement
U
راحتی اسایش
armchair
U
صندلی راحتی
fleshpots
U
راحتی جسمانی
comforters
U
راحتی بخش
comforter
U
راحتی بخش
arm chair
U
صندلی راحتی
accommodation
U
منزل وسایل راحتی
discomfort relief ratio
U
بهر راحتی- ناراحتی
peacefulness
U
راحتی صلح جوئی
unaccommodated
U
بدون وسایل راحتی
off duty
U
مرخصی راحتی نگهبانی
accommodations
U
منزل وسایل راحتی
juliet
U
کفش راحتی زنانه
warm one's blood/heart
<idiom>
U
احساس راحتی کردن
sock
U
کفش راحتی بی پاشنه
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
ease of movement
U
مانور
maneuver
U
مانور
shunting
U
مانور
whip up
<idiom>
U
به راحتی وسریع به انجام رساندن
huarache
U
کفش راحتی پاشنه کوتاه
security blanket
<idiom>
U
استفاده از چیزی برای راحتی
sit back
<idiom>
U
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
exercised
U
مانور نظامی
umpiring
U
داور مانور
handle
U
مانور کردن
maneuvering board
U
لوحه مانور
umpires
U
داور مانور
maneuver and fire
U
اتش و مانور
joint exercise
U
مانور مشترک
handles
U
مانور کردن
exercise term
U
عنوان مانور
exercise commander
U
فرمانده مانور
mass of maneuver
U
حجم مانور
exercise
U
مانور نظامی
ship handling
U
مانور با کشتی
maneuverability
U
قابلیت مانور
scheme of maneuver
U
طرح مانور
umpired
U
داور مانور
umpire
U
داور مانور
free maneuver
U
مانور ازاد
plan of maneuver
U
طرح مانور
exercises
U
مانور نظامی
fire and maneuver
U
اتش و مانور
combat exercise
U
مانور جنگی
wishbone
U
نوعی طرح مانور
wishbones
U
نوعی طرح مانور
bump and run
U
نوعی مانور دفاعی
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
map maneuver
U
مانور روی نقشه
exercise code word
U
رمز عملیات مانور
manoeuvred
U
طرح کردن مانور
sea room
U
شعاع مانور دریایی
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
tight t
U
طرح اصلی مانور تی
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
controlled exercise
U
مانور کنترل شده
wishbone t
U
نوعی طرح مانور
manoeuvres
U
طرح کردن مانور
maneuvred
U
طرح کردن مانور
maneuvres
U
طرح کردن مانور
quartermaster's notebook
U
دفتر مانور ناو
williamson turn
U
نوعی مانور دریایی
bump and go
U
نوعی مانور دفاعی
maneuvring
U
طرح کردن مانور
manoeuvre
U
طرح کردن مانور
manoeuvring
U
طرح کردن مانور
hammock chair
U
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
manoeuvred
U
مشق کردن مانور دادن
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
maneuvring
U
مشق کردن مانور دادن
ground game
U
روش استفاده از مانور دویدن
manoeuvres
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvring
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvre
U
مشق کردن مانور دادن
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
pilot rudder
U
تیغه سکان مانور ناو
maneuvering board
U
تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvred
U
مشق کردن مانور دادن
maneuvres
U
مشق کردن مانور دادن
ergonomics
U
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
drift
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feints
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
drifted
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifts
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
garryowen
U
مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
feinting
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
feint
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover
U
مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
feinted
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
clamp anf rake
U
مانور برای کنترل گوی درمواجه
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
progressive
U
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
reduces
U
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing
U
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduce
U
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
pc file iii
U
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
plugs
U
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging
U
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plug
U
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
partition
U
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions
U
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
MNP 0
U
پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
icon
U
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
ikons
U
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons
U
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
rom
U
نرم افزار ذخیره شده در ROM روی کارتریج که به راحتی قابل نصب روی کامپیوتراست .
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com