Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
treasury stock
U
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bay
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
anti collision light
U
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
protectionism
U
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
reduction of capital
U
تقلیل سرمایه شرکت
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
capital sum
U
سرمایه اولیه موسسان شرکت
sleeping partners
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partner
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
job lot
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
hyperinsulinism
U
درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد
roll reversal
U
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
ashless dispersant oil
U
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
fox fire
U
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
linocut
U
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
grace note
U
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
accommodation bill
U
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
royalties
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
backsliding
U
کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
royalty
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
grout curtain
U
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
paraboloid
U
سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
polyester
U
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
girt
U
تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
lumen
U
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
yellow bile
U
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
pyxidium
U
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
lymphoblast
U
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
by way of
U
بعنوان
undwe the t. of
U
بعنوان
covering letter
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
mandrel
U
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
covering letters
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
ogive
U
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
pricked
U
منظور
intentions
U
منظور
intention
U
منظور
aimed
U
منظور
with the view of
U
به منظور
with a view to
U
به منظور
objectless
U
بی منظور
meanings
U
منظور
meaning
U
منظور
sake
U
منظور
with the intention of
U
به منظور
aims
U
منظور
pricking
U
منظور
pricks
U
منظور
purposes
U
منظور
prick
U
منظور
purpose
U
منظور
purposeless
U
بی منظور
aim
U
منظور
scope
U
منظور
purpose of the dam
U
منظور از سد
viewed
U
منظور
view
U
منظور
viewing
U
منظور
views
U
منظور
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
plenum chamber
U
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
under the plea of
U
بعنوان به بهانه
under cover of frind ship
U
بعنوان دوستی
preparatorily
U
بعنوان تهیه
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
objective
U
منظور ازعملیات
objectives
U
هدف منظور
objective
U
هدف منظور
objectives
U
منظور ازعملیات
scope
U
منظور مفاد
scope
U
منظور از عملیات
appropriated
<adj.>
<past-p.>
U
منظور شده
provided
<adj.>
<past-p.>
U
منظور شده
laid on
<past-p.>
U
منظور شده
get at
<idiom>
U
منظور داشتن
to make allowance
U
منظور کردن
to what purpose
U
برای چه منظور
allocate
U
منظور کردن
intentions
U
قصد و منظور
whereunto
U
بچه منظور
intent
U
معنی منظور
whereto
U
بچه منظور
intention
U
قصد و منظور
for publicity purposes
U
به منظور تبلیغ
allocates
U
منظور کردن
allocating
U
منظور کردن
co-opting
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
armlet
U
بازوبند
[بعنوان جواهر]
surcharges
U
بعنوان جریمه گرفتن
co opt
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opt
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
co optation
U
پذیرفتن بعنوان همکار
co option
U
پذیرفتن بعنوان همکار
co-opts
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opted
U
بعنوان همقطار پذیرفتن
under the notion of
U
بعقیده بفکر بعنوان
pattern
U
بعنوان الگو بکاربردن
surcharge
U
بعنوان جریمه گرفتن
patterns
U
بعنوان الگو بکاربردن
supervisory
U
بعنوان بررسی کننده
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
y plates
U
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
adhoc
U
تنها به این منظور
to make oneself clear
<idiom>
U
منظور را روشن کردن
self-defeating
U
علیه منظور خود
self defeating
U
علیه منظور خود
record as target
U
ثبت کردن بعنوان هدف
instances
U
بعنوان مثال ذکر کردن
instance
U
بعنوان مثال ذکر کردن
as
U
بهمان اندازه بعنوان مثال
parent
U
بعنوان والدین عمل کردن
tax incentive
U
مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
sit-in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit in
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
marks
U
بعنوان سیگنال استفاده میکند
bait fish
U
ماهی کوچک بعنوان طعمه
to present oneself
[as]
U
خود را اهداء کردن
[بعنوان]
mark
U
بعنوان سیگنال استفاده میکند
on the score of neglect
U
بعنوان غفلت ازاین بابت
sit-ins
U
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
to take something as a joke
U
چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
historicize
U
بعنوان تاریخ نشان دادن
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink .
U
قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
Mountaineering . Mountain - climbing .
U
کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
I pulled him by the ears.
U
گوشش را کشیدم ( بعنوان تنبیه )
under the guize of
U
بعنوان به بهانه درهیئت درزی
cherry rivet
U
پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
jus sanguinis
U
قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
differential cost analysis
U
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
clearance sales
U
فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sale
U
فروش به منظور تصفیه حراج
malingering
U
تعارض به منظور فرار ازخدمت
paper gold
U
منظور حق برداشت مخصوص است
(can't) make head nor tail of something
<idiom>
U
فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
to mean
U
منظور
[داشتن]
این است
to mean to do something
U
منظور انجام کاری را داشتن
What does it exactly mean?
U
منظور از این دقیقا چه است؟
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
lapboard
U
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
brush
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com