Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sagittary
U
سهمی وابسته به تیر اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sagittal
U
وابسته به درز سهمی جمجمه
parabolic
U
سهمی گون سهمی شکل
styloid
U
سهمی
parabolas
U
سهمی
sagittate
U
سهمی
sagittal
U
سهمی
parabola
U
سهمی
styloid process
U
زائده سهمی
partial rienforcement
U
تقویت سهمی
partial correlation
U
همبستگی سهمی
parabolic arch
U
قوس سهمی
partial variance
U
پراکنش سهمی
parabolic
U
سهمی وار
parabolic arch
U
طاق سهمی
sagittal plane
U
صفحه سهمی
sageittal suture
U
درز سهمی
partial regression equation
U
معادلات رگرسیون سهمی
partial pressure
U
فشار جرئی یا سهمی
to hold a share in a business
U
در شرکتی سهمی داشتن
nominal value
U
قیمت اسمی سهمی
parabolic mirror
U
اینه سهمی وار
parabolic lens
U
عدسی سهمی وار
parabolic variation
U
تغییرات سهمی شکل
ex. dividend
سهمی که پس از پرداخت سود آن فروخته شده
differential effects
U
اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
portion
U
سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
portions
U
سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
trajectory scorer
U
وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
level point
U
سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
paraboloid
U
شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
trajectory shift
U
انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
vapor pressure
U
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
wrist wrestling
U
مچ اندازی
filling
U
اب اندازی
expectoration
U
تف اندازی
arm wrestling
U
مچ اندازی
exspuition
U
تف اندازی
diving
U
اب اندازی
fillings
U
اب اندازی
launghing
U
براه اندازی
gunshot
U
تیر اندازی
encroachments
U
دست اندازی
sortition
U
قرعه اندازی
lead work
U
شیشه اندازی
molt
U
پوست اندازی
start up
U
راه اندازی
glaziery
U
جام اندازی
starting
U
راه اندازی
leg pull
U
دست اندازی
encroachment
U
دست اندازی
firing
U
توپ اندازی
lead work
U
جام اندازی
boot
U
راه اندازی
sputtering
U
بیرون اندازی
gunfire
U
تیر اندازی
moulting
U
شاخ اندازی
moulting
U
پوست اندازی
snash
U
دست اندازی
inbreak
U
دست اندازی
abortions
U
بچه اندازی
postponements
U
تاخیر اندازی
postponement
U
تاخیر اندازی
gunshots
U
تیر اندازی
trigger
U
راه اندازی
sortition
U
پشک اندازی
triggered
U
راه اندازی
triggers
U
راه اندازی
trap
U
در تله اندازی
shading
U
سایه اندازی
abortion
بچه اندازی
extrajection
U
برون اندازی
supersedure
U
تعویق اندازی
trapping
U
بدام اندازی
chrematistics
U
علم پس اندازی
trapping
U
در تله اندازی
ejection
U
بیرون اندازی
actuation
U
بکار اندازی
ecdysis
U
پوست اندازی
cannonry
U
توپ اندازی
cannonade
U
توپ اندازی
contortions
U
ازشکل اندازی
contortion
U
ازشکل اندازی
basket dam
U
بندسله اندازی
triggering
U
راه اندازی
dockage
U
حق بار اندازی
bootstrap
U
خودراه اندازی
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
resets
U
راه اندازی مجدد
reset
U
راه اندازی مجدد
boot record
U
رکورد راه اندازی
attemptable
U
قابل دست اندازی
drainage
U
خشک اندازی فاضلاب
igniter switch
U
کلید راه اندازی
starting current
U
جریان راه اندازی
encroaches
U
دست اندازی کردن
encroached
U
دست اندازی کردن
to set intrigues on foot
U
پشت سر هم اندازی کردن
to load off
U
بار اندازی کردن
self assertion
U
خودرا جلو اندازی
upcast
U
بالا اندازی تاه کش
boot
U
خود راه اندازی
cockfights
U
جنگ اندازی خروس ها
releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی
cold boot
U
راه اندازی سرد
cockfight
U
جنگ اندازی خروس ها
to lay a wager
U
دست اندازی کردن
encroach
U
دست اندازی کردن
reboot
U
راه اندازی مجدد
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
impinge
U
دست اندازی کردن
start button
U
تکمه راه اندازی
encroach
U
دست اندازی کردن
soft start
U
راه اندازی نرم
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
starting time
U
زمان راه اندازی
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
start up disk
U
دیسک راه اندازی
starting procese
U
فرایند راه اندازی
gabion
U
سله اندازی گابیون
casting
U
روش قلاب اندازی
ectuating switch
U
سوئیچ راه اندازی
skish
U
مسابقه قلاب اندازی
drivers
U
برنامه راه اندازی
driver
U
برنامه راه اندازی
starting power
U
توانایی راه اندازی
starting position
U
وضعیت راه اندازی
starting motor
U
موتور راه اندازی
starting lever
U
اهرم راه اندازی
innate releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی فطری
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
master boot record
U
رکورد راه اندازی اصلی
offhand position
U
حالت ایستاده در تیر اندازی
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
glazing
U
شیشه بری جام اندازی
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
outfoxes
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
instant start lamp
U
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
outfoxing
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
outfox
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
hardware reset
U
باز راه اندازی سخت افزاری
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
dartboard
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboards
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense
U
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
surfcasting rod
U
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
U
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
pyrography
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
poker work
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
sysop
U
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com