Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bulk replacement storage
U
سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army in the field
U
نیروی زمینی درصحنه عملیات
joint petroleum office
U
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
allocation
U
سهمیه سهمیه دادن
allocations
U
سهمیه سهمیه دادن
current operating allowance
U
سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
replacements
U
جایگزینی
lodgement
U
جایگزینی
embedment
U
جایگزینی
replacement
U
جایگزینی
lodgment
U
جایگزینی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
replacements
U
جایگزینی نفرات
search and replace
U
جستجو و جایگزینی
filler personnel
U
افراد جایگزینی
font subsitution
U
جایگزینی فونت
replacement
U
جایگزینی نفرات
replacement theory
U
نظریه جایگزینی
trade off
U
رابطه جایگزینی
assignment operator
U
عملگر جایگزینی
assignment statement
U
جمله جایگزینی
situations
U
جایگزینی وضع
situation
U
جایگزینی وضع
replaceable parameter
U
پارامتر جایگزینی
replacement capital
U
سرمایه جایگزینی
replacement cost
U
هزینه جایگزینی
trade-off
U
رابطه جایگزینی
replacement part
U
قطعه جایگزینی
trade-offs
U
رابطه جایگزینی
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
loss replacement
U
جایگزینی تلفات و ضایعات
global search and replace
U
جستجو و جایگزینی سراسری
replacement factor
U
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
contributions
U
سهمیه
quota
U
سهمیه
contribution
U
سهمیه
quotas
U
سهمیه
allotments
U
سهمیه
allotment
U
سهمیه
coupon
U
سهمیه
allowances
U
سهمیه
coupons
U
سهمیه
rations
U
سهمیه
allowance
U
سهمیه
rationed
U
سهمیه
ration
U
سهمیه
scantling
U
سهمیه
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
appointment quota
U
سهمیه ماموریت
ammunition credit
U
سهمیه مهمات
quotation
U
سهمیه بندی
quotations
U
سهمیه بندی
authorized allowance
U
سهمیه مجاز
rationing
U
سهمیه بندی
quotas
U
سهمیه بندی
appointment quota
U
سهمیه مشاغل
quota agreement
U
موافقت سهمیه
import quotas
U
سهمیه وارداتی
quota sample
U
نمونه سهمیه
import quota
U
سهمیه وارداتی
quota
U
سهمیه بندی
export quotus
U
سهمیه صادرات
sale quota
U
سهمیه فروش
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
global
U
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally
U
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
ammunition credit
U
سهمیه مهمات ذخیره
apportionment
U
واگذاری سهمیه بودجه
authorized parts list
U
سهمیه مجاز قطعات
consolidated table of allowance
U
جدول سهمیه مشترک
table of allowance
U
جدول سهمیه مجاز
target allocation
U
سهمیه بندی هدف
consolidated table of allowance
U
جدول سهمیه عمومی
rations
U
خارج قسمت سهمیه
authorized allowance supplies
U
سهمیه مجاز اماد
authorized allowance supplies
U
سهمیه اماد مجاز
quota share treaty
U
قرار سهمیه بندی
quota system
U
نظام سهمیه بندی
rationing system
U
نظام سهمیه بندی
to fix quota
U
تعیین سهمیه کردن
circuit allocated use
U
سهمیه مدارهای مجاز
general allotment
U
سهمیه عمومی یا کلی
ration
U
خارج قسمت سهمیه
common table of allowance
U
جداول سهمیه عمومی
rationed
U
خارج قسمت سهمیه
print
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
prints
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
search and replace
U
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
allotment serial number
U
شماره سری سهمیه واگذارشده
basic allowance
U
سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air transport allocations board
U
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
allowance for anticipated
U
سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
zero supperssion
U
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
treatments
U
عملیات
operations
U
عملیات
operation
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
sabotaging
U
عملیات تخریبی
subversive
U
عملیات براندازی
earth work
U
عملیات خاکی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
flow charts
U
شمای عملیات
sabotage
U
عملیات تخریبی
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
earthworks
U
عملیات خاکی
conversational operation
U
عملیات محاورهای
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
continuity of operations
U
مداومت عملیات
offensive
U
عملیات افندی
offence
U
عملیات تعرضی
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
offensives
U
عملیات افندی
closing
U
خاتمه عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
flow chart
U
شمای عملیات
phasing
U
مراحل عملیات
combat information center
U
اطاق عملیات
subversives
U
عملیات براندازی
actions
U
جنگ عملیات
actions
U
عملیات جنگی
phased
U
مرحله عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
phase
U
مرحله عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
autonomous operation
U
عملیات ازاد
autonomous operation
U
عملیات مستقل
action deferred
U
تامل در عملیات
air operations
U
عملیات هوایی
hostility
U
عملیات خصمانه
terrain
U
زمین عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
airmobile operations
U
عملیات هوارو
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
area of operation
U
منطقه عملیات
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
delay
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
radius
U
شعاع عملیات
delays
U
عملیات تاخیری
hostilities
U
عملیات خصمانه
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
centre of activities
U
مرکز عملیات
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
business type operation
U
عملیات تجارتی
offence
U
عملیات افندی
offenses
U
عملیات تعرضی
offenses
U
عملیات افندی
building operations
U
عملیات ساختمانی
phases
U
مرحله عملیات
block operation
U
عملیات بلوک
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
scope
U
منظور از عملیات
scope
U
هدف عملیات
operation center
U
مرکز عملیات
operation manager
U
مدیر عملیات
operation map
U
نقشه عملیات
operation overlay
U
کالک عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
operations personal
U
پرسنل عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com