Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bedrock
U
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surficial swellings
U
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
layer of rock
U
طبقه سنگی
entresol
U
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
subaerial
U
واقع در قسمت سطحی خاک
terrane
U
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
downstairs
U
واقع در طبقه زیر
mezzanines
U
نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanine
U
نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
intratelluric
U
واقع در درون زمین
dead ground
U
زمین واقع در زاویه بیروح
cislunar
U
واقع بین زمین وماه
underground
U
واقع در زیرزمین زیر زمین
intrapermafrost water
U
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
ground floor
U
طبقه همکف زمین
stela
U
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele
U
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
antipodal
U
مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
phytography
U
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
lithoprint
U
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
intermediate
U
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
topsoil
U
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
U
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
stoney
U
سنگی
rock fill dam
U
سد سنگی
lithoid
U
سنگی
petrous
U
سنگی
petrean
U
سنگی
stony
U
سنگی
lithic
U
سنگی
equiponderance
U
هم سنگی
barrier reef
U
سد اب سنگی
clapper bridge
U
پل سنگی
monolithic
U
تک سنگی
petrolsal
U
سنگی
stratify
U
طبقه طبقه کردن
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
bracket
U
کژ پشت سنگی
gabion
U
تور سنگی
stone lining
U
روکش سنگی
cordon
U
ازاره سنگی
cordons
U
ازاره سنگی
stone lining
U
پوشش سنگی
stone work
U
کار سنگی
Lantern-cross
U
صلیب سنگی
autography
U
چاپ سنگی
Stone Age
U
پارینه سنگی
rock salt
U
نمک سنگی
paleolithic
U
دیرینه سنگی
lithograph
U
چاپ سنگی
lithographic print
U
چاپ سنگی
concretion
U
سنگی شدن
paleolithic
U
پارینه سنگی
rock wash
U
پوشش سنگی
stonework
U
ساختمان سنگی
lithography
U
چاپ سنگی
layer of rock
U
لایه سنگی
polyantography
U
چاپ سنگی
eolith
U
اسکله سنگی
lithographs
U
چاپ سنگی
mesolithic
U
میانه سنگی
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
lithography
U
روش چاپ سنگی
en delit
U
میل ستون سنگی
columnar basalt
U
ستونهای سیاه سنگی
stone ballast
U
مصالح شکسته سنگی
snowdrift
U
تره تیزک سنگی
snowdrifts
U
تره تیزک سنگی
dutch stonewall
U
دیوار سنگی هلندی
catapult
[British E]
U
تیر و کمان سنگی
slingshot
[American E]
U
تیر و کمان سنگی
hard pan
U
قشر سنگی شده
checkstone
U
گیره سنگی کوهنوردی
pertrosal bone
U
استخوان سنگی یاحجری
breccia
U
جوش خرده سنگی
calcify
U
اهکی یا سنگی کردن
aggregate
U
کلوخه مصالح سنگی
basaltic stratum
U
لایه سیاه سنگی
weather moulding
U
سنگی که اب باران راردمیکند
stoning
U
سنگ میوه سنگی
bed rock ledge
U
لایه سنگی کف بستر
aggregates
U
کلوخه مصالح سنگی
stones
U
سنگ میوه سنگی
boulder well
U
چاه قلوه سنگی
stone
U
سنگ میوه سنگی
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
obelisk
U
ستون هرمی شکل سنگی
aguilla
U
[ستون هرمی شکل سنگی]
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
obelisks
U
ستون هرمی شکل سنگی
dripstone
U
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
stonewall formation
U
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
greybeard
U
کوزه سنگی برای باده
high cross
U
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
aggregate cement ratio
U
نسبت مواد سنگی به سیمان
stone work
U
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
Celtic cross
U
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
dry mansory
U
[دیوار سنگی خشکه چین]
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
neolith
U
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
lithoidal
U
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
herm
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
hermes
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
his leg rested on a stone
U
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
ballast
U
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
plant mix
U
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
dolmen
U
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
stylolite
U
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
sketchy
U
سطحی
sketchiest
U
سطحی
sketchily
U
سطحی
shallow foundation
U
پی سطحی
planar
U
سطحی
low level
U
سطحی
skin deep
U
سطحی
surfaced
U
سطحی
surfaces
U
سطحی
superficial
U
سطحی
surface water
U
اب سطحی
skin-deep
<idiom>
U
سطحی
superficiality
U
سطحی
sketchier
U
سطحی
surface
U
سطحی
acrotic
U
سطحی
shallow
U
کم اب سطحی
decahedral
U
ده سطحی
shallower
U
کم اب سطحی
shallowest
U
کم اب سطحی
shallows
U
کم اب سطحی
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
reindeer
U
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
sisyphus
U
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
chromolithograph
U
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
acrolith
U
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
acrolithus
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
acrolith
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
formal logic
U
قضاوت سطحی
topdress
U
سطحی ریختن
surface drains
U
زهکشهای سطحی
singed
U
سوختگی سطحی
pentahedral
U
پنج سطحی
singeing
U
سوختگی سطحی
split-level
U
چند سطحی
surface detection
U
راداراکتشافی سطحی
epilimnion
U
اب لایه سطحی
free moisture
U
رطوبت سطحی
surface tensity
U
کشش سطحی
area load
U
بار سطحی
surface targets
U
هدفهای سطحی
surface leakage
U
نشت سطحی
surface tension
U
کشش سطحی
surface soil
U
خاک سطحی
top soil
U
خاک سطحی
adhesion
U
جاذبه سطحی
pier
U
پایه و سطحی
piers
U
پایه و سطحی
surface dressing
U
پوشش سطحی
interfacial tension
U
کشش سطحی
surface reverbration
U
برگشتهای سطحی
one level memory
U
حافظه یک سطحی
trihedral
U
سه روی سه سطحی
surface irrigation
U
ابیاری سطحی
surface inflow
U
اب سطحی ورودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com