Perdic | سلول واحد دو وجهی متقابل پر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	end centered unit cell U	سلول واحد دو وجهی متقابل پر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	unitas multiplex U	واحد چند وجهی
	unit cell U	سلول واحد
	primitive cell U	سلول واحد ابتدایی
	biont U	واحد مستقل موجود زنده سلول
	cross fertilization U	لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
	spermatid U	سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
	cross action U	در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
	lattice design U	طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
	spermatogonium U	سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
	isogamete U	سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
	gametangium U	سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
	counteroffensive U	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
	absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
	recriminate U	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
	counter memorial U	یادداشت متقابل اخطار متقابل
	mutual inductance U	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
	powers U	واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
	powered U	واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
	power U	واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
	powering U	واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
	knot U	نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
	cpu U	واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
	morpheme U	واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
	warsaw treaty U	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
	functional unit U	واحد در حال کار واحد تابعی
	trihedral U	سه وجهی
	planar U	دو وجهی
	biform U	دو وجهی
	hexahedron U	شش وجهی
	hesahedral U	شش وجهی
	trimorphous U	سه وجهی
	octagon U	هشت وجهی
	polyhedral U	چند وجهی
	dodecahedron U	دوازده وجهی
	pentagonal U	پنج وجهی
	facial isomer U	ایزومر وجهی
	dehedral angle U	زاویه دو وجهی
	holohedron U	تمام وجهی
	facial isomer U	همپار وجهی
	octahedral U	هشت وجهی
	icosahedron U	بلوربیست وجهی
	octahedron U	هشت وجهی
	icosahedron U	بیست وجهی
	tetrahedral U	چهار وجهی
	tetrahedron U	چهار وجهی
	trisoctahedron U	بلور42 وجهی
	octagons U	هشت وجهی
	hexagram U	ستاره شش وجهی
	triangular conflict U	تعارض سه وجهی
	trimorph U	سه شکلی سه وجهی
	distorted tetrahedron U	چهار وجهی واپیچیده
	polyhedron U	جسم چند وجهی
	trisoctahedron U	کثیر الاضلاع 42 وجهی
	pentahedron U	شکل پنج وجهی
	hemihedral U	بشکل نصفه وجهی
	monocapped octahedron U	هشت وجهی تک کلاهکی
	pentagonal U	جسم پنج وجهی
	octahedral holes U	حفرههای هشت وجهی
	closo packed hexagonal space lattice U	شبکه فضایی شش وجهی
	pentahedron U	جسم جامد پنج وجهی
	polyhedron U	جسم چند وجهی کثیرالوجوه
	knot U	گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
	knot U	میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
	plastomer U	اجسام چند وجهی سخت وجامد
	mmpi U	شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
	rhomb U	منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
	toll thorough U	وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
	wharfage U	وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
	ransom U	وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
	conjunctive mood U	وجهی ازفعل که درجزای شرط یا قید بکار می رود
	ransoms U	وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
	toll traverse U	وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
	data cell U	سلول
	zoogamete U	سلول
	cells U	سلول
	cell U	سلول
	burse U	بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
	gonium U	سلول نطفه
	cellular U	سلول دار
	solar cells U	سلول خورشیدی
	memory cell U	سلول حافظه
	cell U	سلول یکنفری
	germ cell U	سلول تخم
	lymph cell U	سلول لنف
	germ cell U	سلول نطفه
	locular U	سلول دار
	gonocyte U	سلول جنسی
	cleaved U	شکافتن سلول
	syncytium U	سلول چند هسته ایی
	galvanic cell U	سلول گالوانی
	cleaves U	شکافتن سلول
	gametangium U	سلول جنسی
	celluloid U	مانند سلول
	data cell U	سلول داده
	cleave U	شکافتن سلول
	cytology U	سلول شناس
	solar cell U	سلول خورشیدی
	mononuclear U	سلول یک هستهای
	wards U	سلول زندان
	phagocytosis U	سلول خواری
	transformer cell U	سلول ترانسفورماتور
	photoconductive cell U	سلول فوتورسانا
	selenium cell U	سلول سلنیومی
	scarlet sage U	سلول اتشی
	cellulated U	سلول دار
	cellule U	سلول کوچک
	photo cell U	سلول فتوالکتریک
	pixel U	سلول تصویر
	cellulous U	سلول دار
	photoelectric cell U	سلول فتوالکتریکی
	odontoblast U	سلول دندانی
	cells U	پیل سلول
	photoelectric cell U	سلول فتوالکتریک
	cell U	پیل سلول
	nerve cell U	سلول عصبی
	binary cell U	سلول دودویی
	active cell U	سلول فعال
	accumulator cell U	سلول اکومولاتور
	stractural cell U	سلول ساختاری
	storage cell U	سلول انباره
	ward U	سلول زندان
	cells U	سلول یکنفری
	intracellular U	واقع در درون سلول
	cellulosic U	ساخته شده از سلول
	spermatogonium U	سلول موجد تخم
	gonocyte U	سلول تولید کننده
	cataplasia U	تغییرات قهقهرایی در سلول
	half cell potential U	پتانسیل نیم سلول
	ideal galvanic cell U	سلول گالوانیکی ایده ال
	barrier layer cell U	سلول لایه سدی
	interneuron U	وابسته به سلول عصب
	endoderm U	لیف درخت یا سلول
	half cell reaction U	واکنش نیم سلول
	interneural U	وابسته به سلول عصب
	ectoclast U	پوسته خارجی سلول
	karyoplasm U	پرتوپلاسم هسته سلول
	phagocyte U	سلول بیگانه خوار
	progamete U	سلول مولد تخمچه
	reserve U	مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
	reserving U	مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
	reserves U	مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
	endosarc U	قسمت درونی سفیده سلول
	engram U	تحولات دائمی هسته سلول
	engramme U	تحولات دائمی هسته سلول
	ovum U	سلول نطفه ماده تخمک
	acrosome U	برجستگی قدامی سلول جنسی نر
	eletric eye U	سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
	macrogamete U	سلول جنسی ماده بزرگتر
	light sensitive cell U	سلول حساس در برابر نور
	lysis U	زوال وفساد سلول وغیره
	microphage U	سلول میکروب خوار کوچک
	loculus U	سلول یا حفره تخمدان مرکب
	karyokinesis U	تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
	enclosure U	سلول تارکان دنیا [دین]
	bulb angle U	جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
	solar cell U	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
	gonogenesis U	کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
	entry U	مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
	photovoltaic cell U	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
	fibrocyte U	سلول دوکی شکل بافت همبندی
	lysate U	محصول زوال وفساد تدریجی سلول
	nucleolus U	هستک گرد میان هسته سلول
	gametogenesis U	ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
	guard cell U	یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
	chromatolysis U	تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
	tendering U	وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
	legal reserves U	مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
	tender U	وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
	tendered U	وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
	tenderest U	وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
	histogram U	نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
	unipotent U	دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
	mutual U	متقابل
	countered U	متقابل
	countering U	متقابل
	reciprocal U	متقابل
	opposed U	متقابل
	reciprocative U	متقابل
	correspounding U	متقابل
	counter U	متقابل
	opposing U	متقابل
	polar U	متقابل
	interactive U	متقابل
	interactional U	متقابل
	gametophore U	سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
	mitosis U	تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
	meiosis U	تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
	zero condition U	حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
	gametocyte U	سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
	haplosis U	تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
	gamete U	سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
	antitype U	نوع متقابل
	retaliation U	عمل متقابل
	reciprocation U	عمل متقابل
	reciprocal trading U	مبادله متقابل
	countered U	ضربت متقابل
	counter offer U	عرضه متقابل
	opposite phase U	فاز متقابل
	counter propaganda U	تبلیغ متقابل
	set off U	دعوی متقابل