Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nerve cell
U
سلول عصبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spermatid
U
سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
spermatogonium
U
سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium
U
سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
nervation
U
ساختمان عصبی شبکه عصبی
neuralgia
U
درد عصبی مرض عصبی
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
cells
U
سلول
data cell
U
سلول
cell
U
سلول
zoogamete
U
سلول
phagocytosis
U
سلول خواری
germ cell
U
سلول تخم
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریکی
transformer cell
U
سلول ترانسفورماتور
photoconductive cell
U
سلول فوتورسانا
unit cell
U
سلول واحد
gonium
U
سلول نطفه
active cell
U
سلول فعال
photo cell
U
سلول فتوالکتریک
gonocyte
U
سلول جنسی
accumulator cell
U
سلول اکومولاتور
binary cell
U
سلول دودویی
stractural cell
U
سلول ساختاری
cytology
U
سلول شناس
galvanic cell
U
سلول گالوانی
gametangium
U
سلول جنسی
scarlet sage
U
سلول اتشی
selenium cell
U
سلول سلنیومی
cellulous
U
سلول دار
syncytium
U
سلول چند هسته ایی
cellule
U
سلول کوچک
cellulated
U
سلول دار
pixel
U
سلول تصویر
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریک
germ cell
U
سلول نطفه
storage cell
U
سلول انباره
data cell
U
سلول داده
locular
U
سلول دار
cellular
U
سلول دار
cells
U
پیل سلول
ward
U
سلول زندان
solar cells
U
سلول خورشیدی
solar cell
U
سلول خورشیدی
cleave
U
شکافتن سلول
lymph cell
U
سلول لنف
cleaved
U
شکافتن سلول
cleaves
U
شکافتن سلول
cells
U
سلول یکنفری
cell
U
پیل سلول
wards
U
سلول زندان
cell
U
سلول یکنفری
memory cell
U
سلول حافظه
odontoblast
U
سلول دندانی
mononuclear
U
سلول یک هستهای
celluloid
U
مانند سلول
nervelessness
U
بی عصبی
neurogram
U
رد عصبی
neural
U
عصبی
engram
U
رد عصبی
on pins and needles
<idiom>
U
عصبی
keyed up
<idiom>
U
عصبی
overwrought
U
عصبی
uptight
U
عصبی
abnerval
U
عصبی
twitchy
U
عصبی
nervous
U
عصبی
neurotic
U
عصبی
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
half cell potential
U
پتانسیل نیم سلول
half cell reaction
U
واکنش نیم سلول
phagocyte
U
سلول بیگانه خوار
karyoplasm
U
پرتوپلاسم هسته سلول
ideal galvanic cell
U
سلول گالوانیکی ایده ال
interneuron
U
وابسته به سلول عصب
gonocyte
U
سلول تولید کننده
interneural
U
وابسته به سلول عصب
intracellular
U
واقع در درون سلول
barrier layer cell
U
سلول لایه سدی
endoderm
U
لیف درخت یا سلول
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
progamete
U
سلول مولد تخمچه
cataplasia
U
تغییرات قهقهرایی در سلول
ectoclast
U
پوسته خارجی سلول
spermatogonium
U
سلول موجد تخم
nerve center
U
مرکز عصبی
neuralgia
U
درد عصبی
nerve current
U
جریان عصبی
nerve cell
U
یاخته عصبی
nerve block
U
وقفه عصبی
neuritis
U
التهاب عصبی
neural satiation
U
اشباع عصبی
neurocyte
U
یاخته عصبی
Relax!
U
عصبی نشو!
shock
U
حمله عصبی
neural reverbration
U
ارتعاش عصبی
shocked
U
حمله عصبی
nerve deafness
U
کری عصبی
nerve ending
U
پایانه عصبی
nerve fibre
U
تار عصبی
willies
U
حمله عصبی
neural lesion
U
ضایعه عصبی
neural induction
U
القای عصبی
neural discharge
U
تخلیه عصبی
neural conduction
U
رسانش عصبی
neural circuit
U
مدار عصبی
neural bond
U
پیوند عصبی
neural arc
U
قوس عصبی
nerve tissue
U
بافت عصبی
neuroplexus
U
شبکه عصبی
nerve plexus
U
شبکه عصبی
nerve path
U
گذرگاه عصبی
nerve impulse
U
تکانه عصبی
neurofibril
U
تار عصبی
shocks
U
حمله عصبی
psychochemical agent
U
عامل عصبی
nervous system
U
دستگاه عصبی
nervous systems
U
دستگاه عصبی
nerve
U
رشته عصبی
nerves
U
رشته عصبی
anorexia nervosa
U
بی اشتهایی عصبی
neural network
U
شبکه عصبی
ganglion
U
غده عصبی
causalgia
U
سوزش عصبی
plexus
U
شبکه عصبی
nervelessly
U
از روی بی عصبی
psychochemical agent
U
گاز عصبی
sweat bullets/blood
<idiom>
U
عصبی بودن
neurons
U
یاخته عصبی
interneuron
U
داخل عصبی
interneural
U
داخل عصبی
neuron
U
یاخته عصبی
lose temper
<idiom>
U
عصبی شدن
microphage
U
سلول میکروب خوار کوچک
light sensitive cell
U
سلول حساس در برابر نور
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
acrosome
U
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
enclosure
U
سلول تارکان دنیا
[دین]
karyokinesis
U
تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
loculus
U
سلول یا حفره تخمدان مرکب
macrogamete
U
سلول جنسی ماده بزرگتر
end centered unit cell
U
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
eletric eye
U
سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
endosarc
U
قسمت درونی سفیده سلول
engram
U
تحولات دائمی هسته سلول
engramme
U
تحولات دائمی هسته سلول
ovum
U
سلول نطفه ماده تخمک
neurotransmitter
U
انتقال دهنده عصبی
reciprocal innervation
U
تحریک عصبی تقابلی
neuroptera
U
حشرات عصبی الجناح
sympathetic nervous system
U
دستگاه عصبی سمپاتیک
neurogenic
U
دارای ریشه عصبی
neuromuscular coordination
U
هماهنگی عصبی- عضلانی
neuroblast
U
یاخته رویانی عصبی
parabiosis
U
وقفه رسانش عصبی
parasympathetic nervous system
U
دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
neuropath
U
دچار اختلالات عصبی
anorexic
U
مبتلا به بی اشتهایی عصبی
visceral nervous system
U
دستگاه عصبی احشایی
vegetative nervous system
U
دستگاه عصبی نباتی
preganglionic
U
قبل از عقده عصبی
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
unipolar
U
سلولهای عصبی یک قطبی
neuropsychiatric
U
مرض روانی و عصبی
tensed
U
عصبی وهیجان زده
tensest
U
عصبی وهیجان زده
tensing
U
عصبی وهیجان زده
tracts
U
دسته تار عصبی
conceptual nervous system
U
دستگاه عصبی فرضی
autonomic nervous system
U
دستگاه عصبی نباتی
commissural fibres
U
رشتههای عصبی رابط
hysteria
U
هیستری حمله عصبی
bradyarthria
U
کندگویی عصبی- ماهیچه یی
cns
U
دستگاه عصبی مرکزی
commissure
U
بافت عصبی رابط
tenser
U
عصبی وهیجان زده
tract
U
دسته تار عصبی
discharge
U
شلیک عصبی تخلیه
jittery
U
وحشت زده و عصبی
tense
U
عصبی وهیجان زده
nerve agent
U
عامل شیمیایی عصبی
neurotic
U
دچار اختلال عصبی
on edge
<idiom>
U
خیلی عصبی وخشمگین
tenses
U
عصبی وهیجان زده
discharges
U
شلیک عصبی تخلیه
fibrocyte
U
سلول دوکی شکل بافت همبندی
gametogenesis
U
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
gonogenesis
U
کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
entry
U
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
nucleolus
U
هستک گرد میان هسته سلول
photovoltaic cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
chromatolysis
U
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
solar cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
preganglionic
U
وابسته به جلو عقده عصبی
psychoneural parallelism
U
توازی نگری روانی- عصبی
sympathetic nervous system
U
دستگاه عصبی خود کار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com