English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fibrocyte U سلول دوکی شکل بافت همبندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
spermatid U سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium U سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium U سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
fusiform U دوکی شکل
extrafusal U برون دوکی
intrafusal U درون دوکی
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
obturator spindle U دوکی جازم گاز
gas check pad U بالشتک دوکی جازم
obturator spindle U دوکی الات جازم
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
blistered U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister U برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
data cell U سلول
cell U سلول
cells U سلول
zoogamete U سلول
solar cells U سلول خورشیدی
solar cell U سلول خورشیدی
gametangium U سلول جنسی
galvanic cell U سلول گالوانی
cellule U سلول کوچک
binary cell U سلول دودویی
cellular U سلول دار
accumulator cell U سلول اکومولاتور
active cell U سلول فعال
data cell U سلول داده
cytology U سلول شناس
cellulated U سلول دار
germ cell U سلول نطفه
photoelectric cell U سلول فتوالکتریکی
photoelectric cell U سلول فتوالکتریک
pixel U سلول تصویر
scarlet sage U سلول اتشی
storage cell U سلول انباره
stractural cell U سلول ساختاری
transformer cell U سلول ترانسفورماتور
unit cell U سلول واحد
syncytium U سلول چند هسته ایی
photoconductive cell U سلول فوتورسانا
photo cell U سلول فتوالکتریک
germ cell U سلول تخم
gonium U سلول نطفه
gonocyte U سلول جنسی
locular U سلول دار
lymph cell U سلول لنف
selenium cell U سلول سلنیومی
memory cell U سلول حافظه
mononuclear U سلول یک هستهای
nerve cell U سلول عصبی
odontoblast U سلول دندانی
phagocytosis U سلول خواری
cleaved U شکافتن سلول
cleaves U شکافتن سلول
ward U سلول زندان
wards U سلول زندان
cells U سلول یکنفری
cell U پیل سلول
cell U سلول یکنفری
cleave U شکافتن سلول
cellulous U سلول دار
cells U پیل سلول
celluloid U مانند سلول
interneural U وابسته به سلول عصب
gonocyte U سلول تولید کننده
half cell reaction U واکنش نیم سلول
barrier layer cell U سلول لایه سدی
phagocyte U سلول بیگانه خوار
spermatogonium U سلول موجد تخم
cataplasia U تغییرات قهقهرایی در سلول
progamete U سلول مولد تخمچه
endoderm U لیف درخت یا سلول
half cell potential U پتانسیل نیم سلول
ectoclast U پوسته خارجی سلول
karyoplasm U پرتوپلاسم هسته سلول
intracellular U واقع در درون سلول
interneuron U وابسته به سلول عصب
primitive cell U سلول واحد ابتدایی
ideal galvanic cell U سلول گالوانیکی ایده ال
cellulosic U ساخته شده از سلول
engram U تحولات دائمی هسته سلول
eletric eye U سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
end centered unit cell U سلول واحد دو وجهی متقابل پر
macrogamete U سلول جنسی ماده بزرگتر
loculus U سلول یا حفره تخمدان مرکب
microphage U سلول میکروب خوار کوچک
lysis U زوال وفساد سلول وغیره
ovum U سلول نطفه ماده تخمک
karyokinesis U تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
light sensitive cell U سلول حساس در برابر نور
endosarc U قسمت درونی سفیده سلول
enclosure U سلول تارکان دنیا [دین]
acrosome U برجستگی قدامی سلول جنسی نر
solar cell U سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
photovoltaic cell U سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
gametogenesis U ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
chromatolysis U تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
nucleolus U هستک گرد میان هسته سلول
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
entry U مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
gonogenesis U کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
histogram U نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gametophore U سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
gamete U سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
meiosis U تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
mitosis U تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
haplosis U تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
zero condition U حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
gastraea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
histochemistry U علمی که درباره پدیدههای شیمیایی سلول وبافت بحث میکند
gastrea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
tissues U بافت
texture U بافت
neurine U بافت پی
of a loose textture U شل بافت
knitted U بافت
loose texture U بافت شل
of a loose texture U شل بافت
knit goods U کش بافت
contexts U بافت
context U بافت
fiber U بافت
tissue U بافت
textures U بافت
gold tisane U زر بافت
contexture U بافت
grain U بافت
bit mapped screen U pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
nerve tissue U بافت عصبی
grossed U درشت بافت
style U سبک بافت
grosser U درشت بافت
sclerosis U تصلب بافت
vascular tissue U بافت هادی
vascular tissue U بافت اوندی
woofs U دست بافت
fibres U بافت لیف
weave U ساختن بافت
basket-weave U بافت حصیری
gross U درشت بافت
necrosis U بافت مردگی
texture of soil U بافت خاک
collenchyma U بافت کلانشیم
weaving draft U نقشه بافت
plain weave U بافت ساده
sclerenchyma U بافت زنبوری
selvedge U گرد بافت
sennet U بافت حصیری
phloem U بافت لیفی
soil texture U بافت خاک
grossing U درشت بافت
typical <adj.> U بافت معمولی
grossest U درشت بافت
grosses U درشت بافت
stroma U بافت نمدی
selvage U گرد بافت
stroma U بافت بنیادی
cellular U بافت سلولی
typical <adj.> U بافت عادی
texture U بافت تاروپود
adipose tissue U بافت چربی
knotless U بافت شل و آزاد
histoloysis U بافت خواری
basket weave U بافت حصیری
texture U ترکیب بافت
in vivo U بافت زنده
webs U بافت یا نسج
histology U بافت شناسی
direction U سمت بافت
hand knife U خوش بافت
hand knitted U دست بافت
interlocking U بافت با قلاب
knotless U بافت تقلبی
histogen U بافت ساز
histogenesis U بافت سازی
web U بافت یا نسج
flat weave U تخت بافت
textures U بافت تاروپود
biopsy U بافت برداری
slip U خطا در بافت
cellular tissue U بافت زنبوری
welknit U خوش بافت
xylem U بافت چوبی
plain weave U بافت حصیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com