English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
macrogamete U سلول جنسی ماده بزرگتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium U سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
gametangium U سلول جنسی
gonocyte U سلول جنسی
acrosome U برجستگی قدامی سلول جنسی نر
gametogenesis U ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gamete U سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
gametophore U سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
ovum U سلول نطفه ماده تخمک
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
gonadotrophin U ماده محرک غده جنسی
cross fertilization U لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
spermatid U سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
spermatogonium U سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
doyen U بزرگتر
nonus U بزرگتر
doyens U بزرگتر
gt U بزرگتر از
greater than U بزرگتر از
headmen U بزرگتر
headman U بزرگتر
Sr U بزرگتر
pre eminent U بزرگتر
major U بزرگتر
greater U بزرگتر
bigger U بزرگتر
elder U بزرگتر
majored U بزرگتر
senior U بزرگتر
seniors U بزرگتر
majoring U بزرگتر
zoogamete U سلول
cell U سلول
cells U سلول
data cell U سلول
expands U بزرگتر کردن
bigbrother U برادر بزرگتر
increased U بزرگتر شدن
superior number U عدد بزرگتر
majordomo U بزرگتر خانه
increase U بزرگتر شدن
macronucleus U هسته بزرگتر
paramount U برتر بزرگتر
expanding U بزرگتر کردن
over size U بزرگتر از اندازه
brown major U براون بزرگتر
Big Brother U برادر بزرگتر
doubled up U دو برابر بزرگتر
samuel sen U سموئیل بزرگتر
increases U بزرگتر شدن
ge U بزرگتر از یا برابر با
expand U بزرگتر کردن
double U دو برابر بزرگتر
oversize U بزرگتر از اندازه
doubled U دو برابر بزرگتر
pixel U سلول تصویر
scarlet sage U سلول اتشی
cell U سلول یکنفری
photoelectric cell U سلول فتوالکتریک
solar cell U سلول خورشیدی
photoconductive cell U سلول فوتورسانا
phagocytosis U سلول خواری
odontoblast U سلول دندانی
photo cell U سلول فتوالکتریک
nerve cell U سلول عصبی
mononuclear U سلول یک هستهای
photoelectric cell U سلول فتوالکتریکی
selenium cell U سلول سلنیومی
cell U پیل سلول
cells U سلول یکنفری
germ cell U سلول تخم
cleave U شکافتن سلول
cleaved U شکافتن سلول
cleaves U شکافتن سلول
cellulated U سلول دار
cellule U سلول کوچک
cellular U سلول دار
cellulous U سلول دار
data cell U سلول داده
binary cell U سلول دودویی
gonium U سلول نطفه
cells U پیل سلول
memory cell U سلول حافظه
cytology U سلول شناس
lymph cell U سلول لنف
locular U سلول دار
celluloid U مانند سلول
accumulator cell U سلول اکومولاتور
active cell U سلول فعال
germ cell U سلول نطفه
galvanic cell U سلول گالوانی
stractural cell U سلول ساختاری
ward U سلول زندان
solar cells U سلول خورشیدی
storage cell U سلول انباره
wards U سلول زندان
unit cell U سلول واحد
transformer cell U سلول ترانسفورماتور
syncytium U سلول چند هسته ایی
whoppers U از اندازه بزرگتر عظیم
to increase [to, by] U بزرگتر شدن [به مقدار]
feck U سهم بزرگتر اکثریت
repot U در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted U در گلدان بزرگتر کاشتن
repots U در گلدان بزرگتر کاشتن
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
repotting U در گلدان بزرگتر کاشتن
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
whopper U از اندازه بزرگتر عظیم
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
intracellular U واقع در درون سلول
gonocyte U سلول تولید کننده
ideal galvanic cell U سلول گالوانیکی ایده ال
interneuron U وابسته به سلول عصب
half cell potential U پتانسیل نیم سلول
interneural U وابسته به سلول عصب
spermatogonium U سلول موجد تخم
half cell reaction U واکنش نیم سلول
karyoplasm U پرتوپلاسم هسته سلول
endoderm U لیف درخت یا سلول
barrier layer cell U سلول لایه سدی
phagocyte U سلول بیگانه خوار
cellulosic U ساخته شده از سلول
cataplasia U تغییرات قهقهرایی در سلول
progamete U سلول مولد تخمچه
primitive cell U سلول واحد ابتدایی
ectoclast U پوسته خارجی سلول
positive U ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
Do you have anything bigger? U آیا چیزی بزرگتر دارید؟
He wants to bite off more than he can chew. U لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
loculus U سلول یا حفره تخمدان مرکب
lysis U زوال وفساد سلول وغیره
enclosure U سلول تارکان دنیا [دین]
karyokinesis U تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
engram U تحولات دائمی هسته سلول
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
end centered unit cell U سلول واحد دو وجهی متقابل پر
eletric eye U سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
microphage U سلول میکروب خوار کوچک
endosarc U قسمت درونی سفیده سلول
light sensitive cell U سلول حساس در برابر نور
satellite U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
clouts U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
satellites U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
improper fraction U کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
clouting U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouted U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clout U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
entry U مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
nucleolus U هستک گرد میان هسته سلول
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
fibrocyte U سلول دوکی شکل بافت همبندی
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
photovoltaic cell U سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
solar cell U سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
lysate U محصول زوال وفساد تدریجی سلول
gonogenesis U کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
chromatolysis U تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
His eye is bigger than his belly. <proverb> U چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
overslaugh U بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
overload U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloaded U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloads U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
histogram U نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
characteristic U مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristically U مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
superscript U ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
zero condition U حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com