English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monarchies U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchy U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monarchy absolute U حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute monarchy U سلطنت مطلقه
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
subkingdom U سلطنت تابع سلطنت دیگری
divorcee U زن مطلقه
divorcee U مطلقه
divorcees U زن مطلقه
divorced woman U مطلقه
divorcees U مطلقه
despotism U حکومت مطلقه
despotic rule U حکومت مطلقه
imperium U حق حاکمیت مطلقه
imperium U قدرت مطلقه
caesarism U حکومت مطلقه
absolutism U طریقه مطلقه
viceroyalty U نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyship U نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
independent U دارای قدرت مطلقه
totalitarian U دارای حکومت مطلقه ودیکتاتوری
suzerain U اختیار دار کشور حکومت مطلقه
absolutism U حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
operating condition U رژیم
regimes U رژیم
rTgimes U رژیم
operating conditions U رژیم
regime U رژیم
dieting U رژیم گرفتن
dieting U رژیم غذایی
rating U رژیم اسمی
dieted U رژیم گرفتن
diet U رژیم غذایی
diet U رژیم گرفتن
dieted U رژیم غذایی
ratings U رژیم اسمی
diets U رژیم گرفتن
food program U رژیم تغذیه
saturation state U رژیم اشباع
diets U رژیم غذایی
capitalism U رژیم سرمایه داری
space charge limited current state U رژیم بار پیرامونی
sovietization U انطباق با رژیم شوروی
dietary U مربوط به رژیم غذایی
residual current state U رژیم جریان مانده
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
dietetic U وابسته به رژیم غذایی
monarchical U سلطنتی
royal U سلطنتی
regnal U سلطنتی
rial U سلطنتی
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
royal flag U پرچم سلطنتی
keep of the U مهردار سلطنتی
great seal U مهر سلطنتی
gentleman atarms U عضوگاردویژه سلطنتی
royal honor U درجه سلطنتی
scepter U عصای سلطنتی
monarchies U حکومت سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
sceptres U عصای سلطنتی
regalia U امتیازات سلطنتی
bailiff U نگهبان دژ سلطنتی
bailiffs U نگهبان دژ سلطنتی
sceptre U عصای سلطنتی
royalty U از خانواده سلطنتی
scepters U عصای سلطنتی
monarchy U حکومت سلطنتی
stagnation thesis U تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
totalism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
dietetics U فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
totalitarianism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
sceptered U دارای عصای سلطنتی
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
Privy Council U هیات مشاورین سلطنتی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
equerries U اصطبل سلطنتی میراخور
monarchy constitutional U حکومت مشروطه سلطنتی
equerry U اصطبل سلطنتی میراخور
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
RCs U مخفف کالج سلطنتی جراحان
privy councillor U عضو هیئت رایزنان سلطنتی
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
order in council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
opportunism U به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
scepter U دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
raj U سلطنت
king ship U سلطنت
kinghood U سلطنت
kingdom U سلطنت
reigned U سلطنت
reign U سلطنت
dominion U سلطنت
reigin U سلطنت
king dom U سلطنت
sultanates U سلطنت
sultanate U سلطنت
antimonaechical U ضد سلطنت
reigns U سلطنت
the u states U سلطنت
queenhood U سلطنت
realms U سلطنت
Majesty U سلطنت
the u kingdom U سلطنت
realm U سلطنت
Majesties U سلطنت
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
Fontainebleau U [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
the united kingdom U سلطنت متحده
regality U سلطنت قلمرو
regnant U سلطنت کننده
monarchical U سلطنت طلبی
rights of throne U حقوق سلطنت
royalism U سلطنت طلبی
monarchic U سلطنت خواه
regencies U نیابت سلطنت
regency U نیابت سلطنت
kingship U مقام سلطنت
reigned U سلطنت کردن
decrown U خلع از سلطنت
antimonaechical U مخالف سلطنت
royalist U طرفدار سلطنت
constitutional monarchy U سلطنت مشروطه
constitutional monarchies U سلطنت مشروطه
reigns U سلطنت کردن
reign U سلطنت کردن
royalists U سلطنت طلب
monarchize U سلطنت کردن
royalist U سلطنت طلب
monarchize U تبدیل به سلطنت
royalists U طرفدار سلطنت
monarchists U سلطنت طلب
monarchist U سلطنت طلب
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
witan U اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
p sanction U حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
dethroned U از سلطنت خلع کردن
dethrone U از سلطنت خلع کردن
vice regent U وابسته به نیابت سلطنت
viceregal U مربوط به نیابت سلطنت
reigned U سلطنت یاحکمرانی کردن
viceroyal U مربوط به نیابت سلطنت
reign U سلطنت یاحکمرانی کردن
reigns U سلطنت یاحکمرانی کردن
Achaemenid U دوره سلطنت هخامنشیان
dethrones U از سلطنت خلع کردن
dethroning U از سلطنت خلع کردن
regina U ملکه سلطنت کننده
reigin U جکومت سلطنت کردن
monarchism U اصول سلطنت مستقل
absolutism U سیستم سلطنت استبدادی
totalitarianize U تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
dictatorship U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
enthrones U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
legitimism U هواخواه سلطنت ارثی ومشروع
monarchic U مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
enthroning U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrone U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroned U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarian U معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
Victorian U مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
legitimist U هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
lese majeste U خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
princess regent U شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
Jacobean U مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
sovereignty U پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
lese majesty U خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
crown colony U بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
erastianism U سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
Royal Bokhara U فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
coronation carpet U فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com