Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
campaign
U
سلسله عملیات کوره بلند
campaigned
U
سلسله عملیات کوره بلند
campaigning
U
سلسله عملیات کوره بلند
campaigns
U
سلسله عملیات کوره بلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aborting
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
blast furnace coke
U
کک کوره بلند
blast furnaces
U
کوره بلند
blast furnace
U
کوره بلند
hearth
U
بوته ی کوره ی بلند
foamed blast furnace slag
U
سرباره کوره بلند
blast furnace burden
U
بار کوره بلند
blast pressure
U
فشار کوره بلند
blast furnace plant
U
تاسیسات کوره بلند
blasts
U
هوای دم کوره بلند دم
blast
U
هوای دم کوره بلند دم
top gas
U
گاز کوره بلند
blast furnace gas
U
گاز کوره بلند
bell type distributing gear
U
زنگ کوره بلند
hearths
U
بوته ی کوره ی بلند
dust catcher
U
گردگیر کوره بلند
lead blast furnace
U
کوره بلند سربی
furnace campaign
U
عملیات داخل کوره
heat treating furnace
U
کوره عملیات حرارتی
blast furnace gun
U
وسیله تزریق کوره بلند
blast furnace slag
U
روباره تفاله کوره بلند
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
slag sinter
U
تفاله کوره اهنگدازی بلند
downcomer
U
لوله انتقال گاز کوره بلند
scrubber
U
دستگاه تصفیه گاز کوره بلند
blast furnace gas main
U
لوله اصلی گاز کوره بلند
blast furnace slag
U
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
onion skin language
U
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
fettling
U
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
chains
U
سلسله سلسله مراتب
chain
U
سلسله سلسله مراتب
ghaut
U
سلسله سلسله کوه
open hearth furnace
U
کوره روباز کوره زیمنس مارتین
glazing kiln
U
کوره لعابی کوره لعاب پزی
tunnel klin
U
کوره کانالی کوره تانل
recuperative furnace
U
کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
command channels
U
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
systems
U
سلسله
system
U
سلسله
strips
U
سر سلسله
chain
U
سلسله
chains
U
سلسله
range
U
سلسله
kingdom
U
سلسله
ranged
U
سلسله
trained
U
سلسله
ranges
U
سلسله
gradations
U
سلسله
catena
U
سلسله
gradation
U
سلسله
train
U
سلسله
runs
U
سلسله
run
U
سلسله
genealogies
U
سلسله
genealogy
U
سلسله
nexus
U
سلسله
dynasties
U
سلسله
dynasty
U
سلسله
trains
U
سلسله
hierarchies
U
سلسله مراتب
pulse train
U
سلسله تپش ها
ghat
U
سلسله کوه
ranks
U
سلسله مقام
ranked
U
سلسله مقام
channels
U
سلسله مراتب
the vascular system
U
سلسله اوندهاومجراها
protomartyr
U
سر سلسله شهدا
trained
U
رشته سلسله
pecking order
U
سلسله مراتب
ranges
U
سلسله ردیف
ranged
U
سلسله ردیف
trains
U
رشته سلسله
train
U
رشته سلسله
system
U
سلسله رشته
nervous systems
U
سلسله عصب
nervous system
U
سلسله عصب
systems
U
سلسله رشته
hierachy
U
سلسله مراتب
range
U
سلسله ردیف
ghat
U
رشته سلسله
string
U
ردیف سلسله
channel
U
سلسله مراتب
mountain ranges
U
سلسله جبال
series
U
سلسله ردیف
chain of command
U
سلسله مراتب
sequence
U
سلسله مراتب
chain
U
سلسله کوه
channeled
U
سلسله مراتب
sequences
U
سلسله مراتب
chains
U
سلسله کوه
rank
U
سلسله مقام
unit system
U
سلسله احاد
ommiad
U
سلسله امیه
coneatenation
U
تسلسل سلسله
channelled
U
سلسله مراتب
channeling
U
سلسله مراتب
hierarchy
U
سلسله مراتب
ommiades
U
سلسله امیه
phylon
U
اجداد سلسله
phylum
U
اجداد سلسله
hierachical structure
U
ساختار سلسله مراتبی
flight
U
یک رشته پلکان سلسله
occupational hierarchy
U
سلسله مراتب شغلی
military channel
U
سلسله مراتب نظامی
request mast
U
از طریق سلسله مراتب
heavenly hierarchy
U
سلسله مراتب فرشتگان
neural
U
وابسته به سلسله اعصاب
achamenidae
U
سلسله هخامنشی هخامنشیان
response hierarchy
U
سلسله مراتب پاسخ
memory hierarchy
U
سلسله مراتب حافظه
data hierarchy
U
سلسله مراتب داده ها
cryptochannel
U
سلسله مراتب رمز
the nervous system
U
سلسله پیهای نباتی
thearchy
U
سلسله مراتب خدایان
control hierarchy
U
سلسله مراتب کنترل
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
hierarchy of needs
U
سلسله مراتب نیازها
hierarchical model
U
مدل سلسله مراتبی
hierarchism
U
اصول سلسله مراتب
hierarchical network
U
شبکه سلسله مراتبی
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
hierarchies
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
novus actus intervenieus
U
قطع سلسله علیت در خسارات
hierarchy
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
echelon
U
ستون طبقه سلسله مراتب
ohms
U
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
ohm
U
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
hierachical file system
U
سیستم فایل سلسله مراتبی
pecking order
U
سلسله مراتب دانه چینی
hierarchic
U
وابسته به سلسله مراتب وریاست
argumentum
U
یک سلسله دلایل قابل قبول
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
dynastical
U
وابسته بیک سلسله پادشاهان
dynast
U
عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
algebraic hierarchy parenthese
U
پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
echelons
U
ستون طبقه سلسله مراتب
sympathetics
U
سلسله پیهای نباتی باشد
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
trained
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station
U
یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
train
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
hierarchical data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
semiosis
U
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
hierarchy
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchies
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
hdbms
U
DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
kilns
U
کوره
stove
U
کوره
stoves
U
کوره
kiln
U
کوره
incinerator
U
کوره
incinerators
U
کوره
manhole
U
کوره
manholes
U
کوره
ovens
U
کوره
furnace
U
کوره
burners
U
کوره
chimney
U
کوره
chimneys
U
کوره
furnace bottom
U
کف کوره
fornax
U
کوره
fornacis
U
کوره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com