English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mountain ranges U سلسله جبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Range of mountains. U رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
tramontane U واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
ghaut U سلسله سلسله کوه
chain U سلسله سلسله مراتب
chains U سلسله سلسله مراتب
command channels U سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
gradation U سلسله
strips U سر سلسله
train U سلسله
gradations U سلسله
system U سلسله
trained U سلسله
dynasties U سلسله
nexus U سلسله
trains U سلسله
run U سلسله
chain U سلسله
runs U سلسله
genealogies U سلسله
genealogy U سلسله
dynasty U سلسله
ranges U سلسله
systems U سلسله
ranged U سلسله
catena U سلسله
kingdom U سلسله
range U سلسله
chains U سلسله
protomartyr U سر سلسله شهدا
phylum U اجداد سلسله
chain U سلسله کوه
hierachy U سلسله مراتب
chains U سلسله کوه
ghat U سلسله کوه
coneatenation U تسلسل سلسله
chain of command U سلسله مراتب
pecking order U سلسله مراتب
ommiad U سلسله امیه
ommiades U سلسله امیه
nervous systems U سلسله عصب
nervous system U سلسله عصب
phylon U اجداد سلسله
ranks U سلسله مقام
ranked U سلسله مقام
rank U سلسله مقام
ghat U رشته سلسله
pulse train U سلسله تپش ها
trained U رشته سلسله
unit system U سلسله احاد
train U رشته سلسله
sequence U سلسله مراتب
hierarchy U سلسله مراتب
string U ردیف سلسله
hierarchies U سلسله مراتب
trains U رشته سلسله
series U سلسله ردیف
channels U سلسله مراتب
systems U سلسله رشته
range U سلسله ردیف
channelled U سلسله مراتب
channeling U سلسله مراتب
system U سلسله رشته
channeled U سلسله مراتب
channel U سلسله مراتب
sequences U سلسله مراتب
ranged U سلسله ردیف
ranges U سلسله ردیف
the vascular system U سلسله اوندهاومجراها
thearchy U سلسله مراتب خدایان
hierarchical model U مدل سلسله مراتبی
heavenly hierarchy U سلسله مراتب فرشتگان
hierachical structure U ساختار سلسله مراتبی
hierarchy of needs U سلسله مراتب نیازها
request mast U از طریق سلسله مراتب
memory hierarchy U سلسله مراتب حافظه
military channel U سلسله مراتب نظامی
occupational hierarchy U سلسله مراتب شغلی
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
hierarchical network U شبکه سلسله مراتبی
the nervous system U سلسله پیهای نباتی
hierarchism U اصول سلسله مراتب
cryptochannel U سلسله مراتب رمز
achamenidae U سلسله هخامنشی هخامنشیان
chain of command U سلسله مراتب فرماندهی
control hierarchy U سلسله مراتب کنترل
neural U وابسته به سلسله اعصاب
data hierarchy U سلسله مراتب داده ها
flight U یک رشته پلکان سلسله
sympathetics U سلسله پیهای نباتی باشد
hierarchies U ساختار دادهای سلسله مراتبی
echelons U ستون طبقه سلسله مراتب
echelon U ستون طبقه سلسله مراتب
hierarchy U ساختار دادهای سلسله مراتبی
ohm U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
campaign U سلسله عملیات کوره بلند
request mast U گزارش از طریق سلسله مراتب
campaigned U سلسله عملیات کوره بلند
campaigning U سلسله عملیات کوره بلند
campaigns U سلسله عملیات کوره بلند
dynastical U وابسته بیک سلسله پادشاهان
hierarchic U وابسته به سلسله مراتب وریاست
hierachical file system U سیستم فایل سلسله مراتبی
ohms U واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
argumentum U یک سلسله دلایل قابل قبول
algebraic hierarchy parenthese U پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
novus actus intervenieus U قطع سلسله علیت در خسارات
pecking order U سلسله مراتب دانه چینی
dynast U عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
train U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained U سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station U یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
underplot U یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
semiosis U یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
hdbms U DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
onion skin language U زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com