Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
salute
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluted
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salutes
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluting
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saluted
U
سلام دادن
salutes
U
سلام دادن
saluting
U
سلام دادن
salute
U
سلام دادن
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
to return a greeting
U
جواب سلام دادن
to salute an officer
U
افسری را سلام دادن
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
levee
U
سلام عام بارعام دادن
parting salute
U
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
capped
U
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
cap
U
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
To stand at the salute.
U
بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
hellos
U
سلام کردن
hailing
U
سلام کردن
hullos
U
سلام کردن
to give the time of day
U
سلام کردن
hails
U
سلام کردن
hailed
U
سلام کردن
salaams
U
سلام کردن
salaam
U
سلام کردن
hail
U
سلام کردن
hello
U
سلام کردن
salaamed
U
سلام کردن
hallos
U
سلام کردن
salaaming
U
سلام کردن
salutes
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery
U
توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
curtsying
U
سلام یاتواضع کردن
curtsey
U
سلام یاتواضع کردن
curtseying
U
سلام یاتواضع کردن
curtsies
U
سلام یاتواضع کردن
curtsy
U
سلام یاتواضع کردن
curtsied
U
سلام یاتواضع کردن
to make a curtsy
U
سلام زنانه کردن
gratulate
U
تبریک گفتن سلام کردن
To greet someone . To exchange greetings with someone.
U
با کسی سلام وتعارف کردن
to do make or pay obeisance to
U
بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
salvage
U
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvaging
U
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvaged
U
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvages
U
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
letter of marque
U
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
sailings
U
با کشتی حمل کردن
imbark
U
در کشتی سوار کردن
commissioning the ship
U
فعال کردن کشتی
to take ship
U
با کشتی حمل کردن
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
sail
U
با کشتی حمل کردن
sailed
U
با کشتی حمل کردن
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
greetings
U
سلام
salutation
U
سلام
greeting
U
سلام
salutations
U
سلام
ave
U
سلام
regard
U
سلام
regarded
U
سلام
kind regards
U
سلام
greet
U
: سلام
greeted
U
: سلام
greets
U
: سلام
salutes
U
سلام
regards
U
سلام
saluting
U
سلام
all hail
U
سلام
good afternoon
U
سلام
hello
U
سلام
howdy
U
سلام !
allhail
U
سلام
hullo
U
سلام
salaamed
U
سلام
salute
U
سلام
salaaming
U
سلام
saluted
U
سلام
salaams
U
سلام
salaam
U
سلام
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
commissioning the ship
U
وارد خدمت کردن کشتی
to go for a sail
U
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
time charter
U
کرایه کردن موقت کشتی
ship
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
to outgo
U
حرکت کردن
[به مقصدی]
[کشتی]
ships
U
با کشتی حمل کردن فرستادن
to lay one on a ship
U
کشتی را در بندر توقیف کردن
cargo documentation
U
بارنامههای کشتی بارنامه کردن
greeting
U
سلام کننده
gun salute
U
تیر سلام
greetings
U
سلام کننده
hails
U
: سلام درود
admirals' march
U
سلام تیمساری
sty
U
سنده سلام
take the salute
U
سلام گرفتن
blank catridge
U
گلوله سلام
minute gun
U
توپ سلام
hail
U
: سلام درود
saluting gun
U
توپ سلام
sties
U
سنده سلام
stye
U
سنده سلام
half cap
U
نیم سلام
hailed
U
: سلام درود
hailing
U
: سلام درود
color salute
U
سلام به پرچم
full dress
U
لباس سلام
to take the salute
U
سلام گرفتن
styes
U
سنده سلام
nodding acquaintance
U
سلام علیک
plundrage
U
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
circumnavigate
U
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
so strike one's flag
U
کشتی یادژی رابدشمن تسلیم کردن
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
to sail
[for]
U
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
give my r. s to him
U
سلام مرابه او برسانید
peace be with you
U
سلام برشما باد
hailed
U
سلام برشما باد
evening gun
U
توپ سلام شامگاه
They greeted each other.
U
با هم سلام وتعارف کردند
hails
U
سلام برشما باد
hail
U
سلام برشما باد
Please give him my (best) regards.
U
سلام مرا به اوبرسانید
hailing
U
سلام برشما باد
saluter
U
سلام دهنده یاکننده
Remember me to him.
سلام من را به او برسان.
[مرد]
Give him my regards.
U
سلام من را به او برسان.
[مرد]
fire salute
U
توپ سلام انداختن
to fire salute
U
توپ سلام انداختن
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
keels
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keel
U
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
wrecks
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
ballast
U
سنگ و شن در ته کشتی یا بالون ریختن سنگین کردن
poops
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
poop
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
wreck
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking
U
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
Everyone sends their regards to you.
U
همگی بهت سلام رسوندن.
To be a nodding acquaintance of someone .
U
با کسی سلام وعلیک داشتن
personal salute
U
تیر سلام برای افراد
To take the salute.
U
جواب سلام ( نظامی ) رادادن
He didnt return (acknowledge) my greetings.
U
جواب سلام مرا نداد
half cap
U
سلام با اندک تکانی درکلاه
salutations
U
تعارف سلام اول نامه
salutation
U
تعارف سلام اول نامه
personal salute
U
مراسم سلام افراد برجسته
present arms
U
سلام درحال پیش فنگ
he has an axe to grind
U
سلام لربی طمع نیست
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
poop
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
double leg pick up
U
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
poops
U
قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com