Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ice blink
U
سفیدی افق از انعکاس دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bottom bounce
U
انعکاس از کف دریا
echoed
U
انعکاس صدا انعکاس موج
echoing
U
انعکاس صدا انعکاس موج
echo
U
انعکاس صدا انعکاس موج
echoes
U
انعکاس صدا انعکاس موج
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
whitest
U
سفیدی
blankness
U
سفیدی
whiteness
U
سفیدی
whiter
U
سفیدی
chalkiness
U
سفیدی
candor
U
سفیدی
acquittal
U
رو سفیدی
white
U
سفیدی
candour
U
سفیدی
argent
U
سفیدی
silveriness
U
سفیدی
whithness
U
سفیدی
albescent
U
مایل به سفیدی
albinism
U
سفیدی پوست
blankest
U
سفید سفیدی
blank
U
سفید سفیدی
impudence
U
چشم سفیدی
watcheye
U
سفیدی چشم
alphosis
U
سفیدی جلد
gray
U
روبه سفیدی رونده
rivers
U
سفیدی بین خطوط
river
U
سفیدی بین خطوط
acquittals
U
برائت ذمه رو سفیدی
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
wall eye
U
چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
snow geese
U
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
snow goose
U
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
lime light
U
روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
gaiters
U
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
gaiter
U
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
You name it , weve got it.
U
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
You name it . Everything under the sun .
U
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
havelock
U
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
hereford
U
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
slip sheet
U
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
reflexion
U
انعکاس
reflectiveness
U
انعکاس
replication
U
انعکاس
reflectance
U
انعکاس
reactional
U
انعکاس
reactions
U
انعکاس
reaction
U
انعکاس
reflection
U
انعکاس
internal reflection
U
انعکاس درونی
reflexible
U
قابل انعکاس
reflectors
U
الت انعکاس
anechoic
U
بدون انعکاس
reflector
U
الت انعکاس
echoing
U
انعکاس صدا
repercussion
U
انعکاس برگشت
reflexivity
U
انعکاس پذیری
reflecting power
U
قدرت انعکاس
reflection plane
U
صفحه انعکاس
zigzag reflection
U
انعکاس متعدد
reflectance ink
U
جوهر انعکاس
echo
U
انعکاس صدا
echoed
U
انعکاس صدا
reflectance
U
قابلیت انعکاس
echoes
U
انعکاس صدا
atmospheric refraction
U
انعکاس جوی
reflexibility
U
انعکاس پذیری
reflexible
U
انعکاس پذیر
first order reflection
U
انعکاس مرتبه یک
reflecterize
U
ایجاد انعکاس کردن
echo sounder
U
انعکاس سنج صدا
catacoustics
U
مبحث انعکاس صوت
rotational reflection axis
U
محور چرخش انعکاس
reflectorize
U
ایجاد انعکاس کردن
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
brightness
U
تغییر شدت انعکاس نور
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
antiphony
U
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffle
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo suppression
U
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
echo sounding
U
عمق یابی انعکاس صوت
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
baffled
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
catadioptrics
U
مبحث انعکاس و انکسار نور
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
photogene
U
انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
snowblink
U
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
fixed echo
U
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
projective
U
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
to the echo
U
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
keying interval
U
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
feedback
U
پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
sky man
U
انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
illumination by reflection
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
luminaire
U
دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
side tone
U
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
sky glow
U
انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
glared
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
balances
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
U
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
water sky
U
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
white out
U
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
on the sea
U
دریا
overboard
U
در دریا
d.j.'s locker
U
ته دریا
cuttle bone
U
کف دریا
seabed
U
کف دریا
cuttlebone
U
کف دریا
sea foam
U
کف دریا
sea froth
U
کف دریا
sepiolite
U
کف دریا
lough
U
اب دریا
meerscham
U
کف دریا
high water line
U
خط مد دریا
holm
U
دریا
asea
U
به دریا
benthos
U
ته دریا
meerschaum
U
کف دریا
acajou
U
دریا
asea
U
در دریا
bree
U
دریا
at sea
U
در دریا
saltwater
U
اب دریا
high tide
U
مد دریا
channeled
U
دریا
merest
U
دریا
mere
U
دریا
sea
U
دریا
channeling
U
دریا
seas
U
دریا
high tides
U
مد دریا
waterscape
U
اب دریا
ground
U
کف دریا
channelled
U
دریا
main
U
دریا
flood
U
رو د دریا
channels
U
دریا
sea foam
U
کف آب دریا
ocean foam
U
کف آب دریا
beach foam
U
کف آب دریا
spume
U
کف آب دریا
sea bed
U
کف دریا
floods
U
رو د دریا
high water
U
مد دریا
the blue
U
دریا
the deep
U
دریا
flooded
U
رو د دریا
channel
U
دریا
the wave
U
دریا
the sea was lulled
U
دریا ساکت شد
upcountry
U
دور از دریا
transmarine
U
فرا دریا
datum level
U
سطح اب دریا
the waves of the sea
U
خیزابهای دریا
holding ground
U
گیرایی کف دریا
the waves of the sea
U
امواج دریا
two star
U
دریا دار
deep-sea
U
ژرف دریا
waterscape
U
منظره اب دریا
davy jones
U
جنی دریا
risk
U
دل به دریا زدن
adventure
U
دل به دریا زدن
marine transgression
U
پیشروی دریا
cog in the machine
<idiom>
U
قطرهای از دریا
surface-to-air
U
دریا به هوا
seahorse
U
اسب دریا
seabirds
U
مرغ دریا
seabird
U
مرغ دریا
seahorses
U
اسب دریا
heave of the sea
U
زورخیزاب دریا
sea going
U
باب دریا
out bound
U
رهسپار دریا
sailer
U
دریا نورد
sea shore
U
کرانه دریا
sea sickness
U
دریا گرفتگی
sea state
U
حالت دریا
sea state
U
وضعیت دریا
poseidon
U
خدای دریا
sea water damage
U
خسارت اب دریا
pelagic
U
ساکن دریا
oversea
U
انطرف دریا
sea purse
U
گرداب دریا
sea girt
U
دریا بست
sea duty
U
خدمت دریا
sea anchor
U
لنگر دریا
sea bed
U
بستر دریا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com