English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
re order U سفارش دوم باره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
reference U سفارش
order U سفارش
indents U سفارش
enjoinment U سفارش
indenting U سفارش
indent U سفارش
ordering U سفارش دهی
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
back order U سفارش معوق
acknowledgement of order تایید سفارش
order U دستور سفارش
enjoin U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
commendation U سفارش تقدیر
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
blanket order U سفارش کلی
asking and ordering U درخواست و سفارش
processing of the order U انجام سفارش
send away for U سفارش دادن
place an order U سفارش دادن
outwork U سفارش به بیرون
order format U قالب سفارش
order for goods U سفارش کالا
modification order U سفارش اصلاحی
letter of recommendation U سفارش نامه
factory order U سفارش ساخت
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
trial order U سفارش ازمایشی
call the shots <idiom> U سفارش دادن
conditional order U سفارش مشروط
purchase order U سفارش خرید
indenting U سفارش دادن
engaged U سفارش شده
indents U سفارش دادن
order U سفارش دادن
indent U سفارش دادن
one-offs U یک باره
ter U سه باره
rampire U باره
rampart U باره
one-off U یک باره
in regard to U در باره
in relation to U در باره
lake rampart U اب باره
custom-made U سفارش داده شده
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
lead time U زمان انجام سفارش
reorder U دوباره سفارش دادن
reorder point U نقطه سفارش مجدد
indent U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش درخواست کردن
outwork U سفارش به خارج از شرکت
indents U سفارش درخواست کردن
order time U زمان سفارش کالا
order processing time U زمان انجام سفارش
order processing time U مدت انجام سفارش
indents U سفارش رسیده از خارج
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
open indent U سفارش خرید باز
reorder interval U زمان بین دو سفارش
reorder level U سطح سفارش مجدد
indent U سفارش درخواست کردن
order U دستور دادن سفارش
ordered U سفارش داده شده
to book something U چیزی را سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
bespeak U ازپیش سفارش دادن
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
custom made U سفارش داده شده
dispatch order U سفارش حمل سریع
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
engages U از پیش سفارش دادن
indenting U سفارش رسیده از خارج
on U بالای در باره
to sputter [about] U تف پراندن [در باره ]
tartar U باره دندان
here U در این باره
Impressionism U در باره ادراک
tartars U باره دندان
regarded U بابت باره
regard U باره نسبت
regarded U باره نسبت
one-night stands U برنامهی یک باره
one-night stand U برنامهی یک باره
regard U بابت باره
regards U بابت باره
regards U باره نسبت
herein U در این باره
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
order U سفارش دادن تنظیم کردن
order U سفارش دادن کالا یا جنس
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
with relation to U نسبت به راجع به در باره
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
countermark U انگ دوم باره
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
reapparition U فهور دوم باره
rearrngement U ترتیب دوم باره
tartarous U دارای باره دندان
aftercrop U حاصل دوم باره
to speak [about] U صحبت کردن [در باره]
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
with regard to U نسبت به در باره راجع به در خصوص
information [on] about somebody] [something] U معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] U داده ها [در باره کسی یا چیزی]
disclosure U عمل بیان در باره چیزی
information [on] about somebody] [something] U خبر [در باره کسی یا چیزی]
to contemplate about/on/over something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
to meditate on/over something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
to ruminate on something U اندیشه کردن [در باره چیزی]
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
information [on] about somebody] [something] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
disclosures U عمل بیان در باره چیزی
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
prejudicate U بی رسیدگی رای دادن در باره
he is an a. on that U سخن او دراین باره است
what do you think of him? U عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema? U در باره سینما چه عقیده دارید
to sputter [about] U با خشم سخن گفتن [در باره ]
i assured him of that U به او در این باره اطمینان دادم
to talk shop U در باره کار صحبت کردن
to theorise [about something] [British E] U نگرشگری کردن [در باره چیزی]
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
to theorize [about something] U نگرشگری کردن [در باره چیزی]
multipoint U اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
for the rest U اما در باره باقی مطالب
deuterogamy U عروسی دوم باره تجدیدفراش
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] U سخن گفتن در باره چیزی
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
to have a different view of [ opinion about] something U در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments U بحث در باره چیزی بدون توافق
to theorize [about something] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] U اظهار نظر دادن در باره چیزی
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to theorise [about something] [British E] U استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to do one right U عدالت در باره کسی بجا اوردن
to pry into a person affairs U فضولانه در باره کسی پرسش کردن
vallum U بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
What do you make of this [it] ? U نظر شما در باره این چه است؟
to consult with somebody about something U با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to sputter [about] U تند ومغشوش سخن گفتن [در باره ]
to make of something U در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
argue U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
arguing U بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to get an overview [of something] U دید کلی [در باره چیزی] دست یافتن
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
genetics U شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
to talk out a bill U مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
On the recent developments he had nothing to say. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
urology U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
geostrategy U شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
urologic U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] U هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
urological U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
permanent income hypothesis U مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
off print U چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com