English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lapidarian U وابسته به سنگهای قیمتی
rondel U سنگهای قیمتی مدورزینتی
lapidary U وابسته به سنگهای قیمتی
rondelle U جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
tessellate U بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
glyptography U شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
turnery U کارخانه تراش ماشین تراش
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
metamorphic rocks U سنگهای دگرگون
meteorite U سنگهای اسمانی
volcanic U سنگهای اتشفشانی
metamorphic rocks U سنگهای دگرگونه
meteorites U سنگهای اسمانی
impermeable rocks U سنگهای نفوذناپذیر
moraine U سنگهای یخچالی
uncomsolidated rocks U سنگهای ناهمجوش
neutral rocks U سنگهای خنثی
pervious rocks U سنگهای نفوذپذیر
intrusive rocks U سنگهای نفوذی
hypabyssal rocks U سنگهای برمغاکی
precipitated rocks U سنگهای ته نشست
precipitated rocks U سنگهای رسوبی
precious stones U سنگهای گرانبها
effusive rocks U سنگهای خروجی
sedimentary rocks U سنگهای ته نشستی
extrusive rocks U سنگهای خروجی
zone of rock flowage U منطقه سنگهای روان
cut stone masonry U ساختمان با سنگهای تراشیده
interusive rocks U سنگهای بیرون زده
precious U : قیمتی
tail planes U سطوح دم
high dollar value U قیمتی
high value U قیمتی
worthlessness U بی قیمتی
igneous magma U سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
gems U جواهر
jewels U جواهر
jewel U جواهر
bijou U جواهر
gem U جواهر
At lower levels. U در سطوح پایین تر
to set no great store by U قیمتی ندانستن
stoning U سنگ قیمتی
noble metal U فلز قیمتی
for all the world <idiom> U بهر قیمتی
stone U سنگ قیمتی
Without ( beyond , above ) price . U بی نهایت قیمتی
stones U سنگ قیمتی
dual price system U نظام دو قیمتی
At all costs . At any price . U به هر قیمتی که شده
worthful U گرانبها قیمتی
ingot U فلز قیمتی
composite area U سطوح مرکب
valuable U گرانبها قیمتی
price support U حمایت قیمتی
high grade steel U فولاد قیمتی
precious stone U سنگ قیمتی
agate U سنگ قیمتی
price system U نظام قیمتی
precious metal U فلز قیمتی
agates U سنگ قیمتی
crystallite U مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
meteoritics U مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
knockstone U کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
jewel case U قوطی جواهر
treasuring U ثروت جواهر
gemstone U سنگ جواهر
jewelry U جواهر فروشی
jeweler U جواهر ساز
treasure U ثروت جواهر
jewel box U جعبه جواهر
treasured U ثروت جواهر
treasures U ثروت جواهر
gemstones U سنگ جواهر
bijouterie U جواهر فروشی
jewellers U جواهر ساز
pendant U جواهر آویزه
jeweller U جواهر ساز
jewellers U جواهر فروش
gemmed U جواهر نشان
gemmology U جواهر شناسی
jewelers U جواهر فروش
ornamented with jewles U اراسته به جواهر
jewelers U جواهر ساز
jeweller U جواهر فروش
carpet value U ارزش قیمتی فرش
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
average revenue U قیمتی که خریدارمی پردازد
energy gap U فاصله سطوح انرژی
price elasticity of supply U کشش قیمتی عرضه
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
asteria U نوعی سنگ قیمتی
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
nonprice competition U رقابت غیر قیمتی
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
aloft U سطوح بالا در بالای
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
cromlech U ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
gabbro U نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
zone of rock fracture U ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
copper smelting U استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
trinketer U فروشنده جواهر بدلی
ouch U جواهر سنجاق قفلی
glyptograph U نقش روی جواهر
trinketry U جواهر الات بدلی
inlaid U جواهر نشان شده
inlaid with gems U جواهر نشان مرصع
riviere U گردن بند جواهر
bibelot U جواهر یازینت کم ارزش
armlet U بازوبند [بعنوان جواهر]
jeweler U جواهر فروش جواهری
as good as gold <idiom> U مثل یک تکه جواهر
He is a priceless nice fellow . U آدم نازنین و قیمتی یی است
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
formwork exposed U قالب بندی سطوح مرئی
formwork at cirved section U قالب بندی در سطوح منحنی
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
formwork unexposed U قالب بندی سطوح نامرئی
cameos U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
fairing U صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
tail boom U پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
cameo U برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
ailavator U سطوح فرامین روی بال
calyculate U دارای سطوح حفره دار
coated chippings U خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
setter U جواهر نشان حروف چین
trinket U چیز کم خرج جواهر بدلی
casket U جعبه جواهر صندوق یاتابوت
trinkets U چیز کم خرج جواهر بدلی
pendant necklace U گردن بند با جواهر آویزه
setters U جواهر نشان حروف چین
aigrette U شاخهء جواهر دستهء کرک
caskets U جعبه جواهر صندوق یاتابوت
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
fogging U مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
isotherm follower U دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
bright work U سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
gopher U موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
I must get hold of her at all costs. U بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
factories U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory U قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
marquize U نگین بیضی شکل که از جواهر باشد
scarab U تکه جواهر سوسک سرگین غلتان
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
Every man has his price . U هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
rotor incidence U زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
inertia welding U جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
cutting angle U زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
crossed controls U بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
gem-set rug U قالچه جواهر نشان [بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
paring knife U سم تراش
excoriation U تراش
paring U تراش
exfoliaion U تراش
scart U تراش
parings U تراش
rasure U تراش
butteris U سم تراش
paring iron U سم تراش
erasion U تراش
erasement U تراش
shave U تراش
shaved U تراش
shaves U تراش
brinelling U دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com