English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
datum plane U سطح مبنای اب دریا
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
chart datum U مبنای عمق نقشه
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
hexadecimal U مبنای 61
ternary U در مبنای سه
refrence U مبنای مقایسه
unit of issue U مبنای توزیع
binary number system U سیستم مبنای دو
rationale U مبنای کار
computer based U بر مبنای کامپیوتر
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
datum line U خط مبنای سنجش
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
tax base U مبنای مالیاتی
data base U مبنای اطلاعات
troop basis U مبنای یکان
fixed radix U با مبنای ثابت
force basis U مبنای یکان
sentience U مبنای حس وحساسیت
basic of issue U مبنای توزیع
ration basis U مبنای جیره
monetary base U مبنای پولی
number base U مبنای عددی
mobilization base U مبنای بسیج
on trust U بر مبنای اعتبار
base of fire U مبنای اتش
fire base U مبنای اتش
wartime load U بار مبنای ناو
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
troop basis U مبنای واگذاری یکان
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
base reserves U اماد مبنای ذخیره
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
mission load U بار مبنای عملیاتی
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
software base U مبنای نرم افزار
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
opportunism U بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
parametric estimate U براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
f U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
foxing U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
popular front U ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
altitude U ارتفاع از سطح دریا
mean high water neaps U متوسط ارتفاع اب دریا
high water U حداکثر ارتفاع اب مد دریا
altitudes U ارتفاع از سطح دریا
altitude datum U ارتفاع از سطح دریا
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
push pop stack U ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
centroid U در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
isopleth U نقاط هم ارتفاع موج دریا
half tide level U ارتفاع متوسط کشند اب دریا
absolute height U ارتفاع نسبت به سطح دریا
mean higher high water U ارتفاع متوسط پیشرفت اب دریا
neap U حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean low water neaps U ارتفاع متوسط پس رفت اب دریا
e U عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
dog U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogs U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogging U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
gyrohorizon U افق ژیروسکوپ سطح مبنای ژیروسکوپ
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
elavation tint U هاشور ارتفاع نقشه
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
topography U نقشه برداری
mapping U نقشه برداری
surveys U نقشه برداری
land surveying U نقشه برداری
surveying U نقشه برداری
surveyed U نقشه برداری
survey U نقشه برداری
spot elevation U نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه
tacheometer U دوربین نقشه برداری
stencil plate U الگوی نقشه برداری
ground survey U نقشه برداری زمینی
surveying U نقشه برداری ممیزی
surveys U نقشه برداری زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
flying levels U خط تراز نقشه برداری
mapping U نقشه برداری کردن
field survey U نقشه برداری زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
survey land U نقشه برداری زمین
surveyor's staff U ژالون نقشه برداری
chain survey U نقشه برداری زنجیری
leveling staff U ژالون نقشه برداری
surveyers notebook U دفتر نقشه برداری
surveying error U خطای نقشه برداری
surveying insatrument U اسباب نقشه برداری
surveying instrument U الات نقشه برداری
surveying polygon U شبکه نقشه برداری
survey control U کنترل نقشه برداری
topographical surveying U نقشه برداری ارتفاعی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
aerial survey U نقشه برداری هوایی
surveying U مساحی نقشه برداری
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
altitude tints U لایههای رنگ ارتفاع نما در روی نقشه
line of sight U مسیر دید در نقشه برداری
relief U نقشه برداری عوارض زمین
gunter's chain U متر فلزی نقشه برداری
connection survey U نقشه برداری منطقه ربط
back sight U دید عقب در نقشه برداری
sight front U دید جلو در نقشه برداری
alidade U یکی از وسایل نقشه برداری
survey control U نقطه کنترل نقشه برداری
survey control U سیستم کنترل نقشه برداری
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
egoism U یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com