English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To tald someones head off. U سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
incommunicativeness U کم حرفی
incommunicatively U با کم حرفی
taciturnity U کم حرفی
monomial U تک حرفی
pauciloquy U کم حرفی
long tongue U پر حرفی
uniliteral U یک حرفی
triliteral U سه حرفی
garrulity U پر حرفی
lexical U حرفی
reviling U بد حرفی
lettered U حرفی
triliteralism U حالت سه حرفی
palaver U پر حرفی کردن
who said so? U که چنین حرفی زد
four-letter words U واژهیچهار حرفی
four-letter word U واژهیچهار حرفی
literal U حرفی لفظی
pass a remark U حرفی زدن
letter quality U کیفیت حرفی
triliteral U کلمه سه حرفی
what have you to say? U چه حرفی دارید
To take offence at something . To take something to heart . U حرفی را بدل گرلتن
teragram U واژه چهار حرفی
slip of the tongue <idiom> U حرفی رانسنجیده زدن
trigram U هجای بی معنی سه حرفی
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
to gain any ones ear U کسیرا اماده شنیدن حرفی
to insert a letter in a word U حرفی را در میان واژهای جادادن
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
null U رشتهای که هیچ حرفی ندارد
trigraph U سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
spirant U حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
speak a word U چیزی بگویید حرفی بزنید
That is fine by me if you agree. U اگر موافقی من هم حرفی ندارم
Suit the action to the word. U حرفی را فورا" عملی کردن
labialize U حرفی را بصورت شفوی اداکردن
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
empty U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptied U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
escape character U حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
emptiest U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
But no one was ever talking about that! U اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
to make a remark U حرفی زدن افهار نظری کردن
ascii U حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
d. letter U حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
newest U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new- U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
new U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newer U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
fills U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fill U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
LIST chunk U که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
codepages U تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
vertical diagraph U شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
BMP U در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
question marks U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question mark U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
substitute character U حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
snd U مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
to be sparing of words U مضایقه ازحرف زدن کردن کم حرفی کردن
Mamihlapinatapai U نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
logical U حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
digits U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
filename U اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
zipping U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zips U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zip U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
BAT file extension U مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
com file U در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
leads U بردن
port U بردن
retracts U تو بردن
show to the door U تا دم در بردن
retracting U تو بردن
to smell out U پی بردن به
retracted U تو بردن
retract U تو بردن
to smell a rat U بو بردن
conveyed U بردن
live U به سر بردن
drive U بردن
conveying U بردن
bears U بردن
conveys U بردن
drives U بردن
transports U بردن
removes U بردن
realized U پی بردن
realize U پی بردن
realising U پی بردن
takes U بردن
realises U پی بردن
realised U پی بردن
to pull off U بردن
discovers U پی بردن
lead U بردن
to bear away U بردن
carry away U از جا در بردن
realizes U پی بردن
realizing U پی بردن
bear U : بردن
bears U : بردن
transporting U بردن
transported U بردن
traces U پی بردن به
traced U پی بردن به
trace U پی بردن به
bear U بردن
transport U بردن
take U بردن
abstract U بردن
abstracting U بردن
abstracts U بردن
senses U پی بردن
snatching U بردن
snatches U بردن
snatched U بردن
snatch U بردن
steer U بردن
go away with U بردن
find out U پی بردن
to go away with U بردن
make away with <idiom> U بردن
to get wind of U بو بردن از
to have it U بردن
overblow U بردن
hock U پی بردن
sense U پی بردن
sensed U پی بردن
steered U بردن
removing U بردن
lead U به سر بردن
carried U بردن
carries U بردن
convey U بردن
carry U بردن
carrying U بردن
portage U بردن
win U بردن
steers U بردن
discover U پی بردن
discovered U پی بردن
remove U بردن
wins U بردن
discovering U پی بردن
suffers U رنج بردن
employ U به کار بردن
degust U لذت بردن
to help forward U پیش بردن
to have a gust of U لذت بردن از
to make mincemeat of U از میان بردن
to laugh down U باخنده از رو بردن
employed U به کار بردن
scythes U با داس بردن
employs U به کار بردن
scythe U با داس بردن
to make spoil of U به یغما بردن
immerge U فرو بردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com