English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evaporated milk U شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است
camera-shy U کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
lactea U شیری
lacteal U شیری
lacteous U شیری
lactescent U شیری
leonine U شیری
lactiform U شیری
lactary U شیری
actescent U شیری
actic U شیری
milky U شیری
acteous U شیری
agalactia U کم شیری
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
milkiness U حالت شیری
mammary glands U غدههای شیری
yellowish-white U رنگ شیری
galaxy U جاده شیری
temporary teeth U دندانهای شیری
milky electrolyte U الکترولیت شیری
galaxies U راه شیری
galaxies U جاده شیری
milkiness U خاصیت شیری
milk white U شیری رنگ
galaxy U راه شیری
opalescence U شیری رنگی
opalline U شیری رنگ
opal globe U حباب شیری
milk tooth U دندان شیری
milk teeth U دندان شیری
deciduous teeth U دندانهای شیری
jacob's ladder U جاده شیری
Milky Way U راه شیری
opalescent U شیری رنگ
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
milky color U شیری رنگ
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
latches U بوسیله کلون محکم کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
milky U شیری رنگ شیردار
udders U غده پستانی یا شیری
udder U غده پستانی یا شیری
white meat U فرآوردهی شیری پنیر
d. products U لبنیات فراوردههای شیری
galactites U پشم شیری رنگ
milky way galaxy U کهکشان راه شیری
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
Milk that has turned sour. U شیری که ترش شده است.
trug U فرف شیری چوبی تفت
actescence U نمایش شیر خاصیت شیری
Milky Way U اسمان دره جاده شیری
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
opals U عین الهر شیشه شیری رنگ
opal U عین الهر شیشه شیری رنگ
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
modified milk U شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
nebula U تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
milk of magnesia U مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulances U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
with U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
per U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
of U بوسیله
by U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
via U بوسیله
by dint of U بوسیله
at the hand of U بوسیله
perprep U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
per pais U بوسیله مملکت
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
municipally U بوسیله شهرداری
electrically U بوسیله برق
hydromancy U تفال بوسیله اب
per pais U بوسیله کشور
by wire U بوسیله تلگراف
by the f. U بوسیله لمس
by depty U بوسیله نماینده
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
churns U بوسیله اسباب گردنده
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
poured U تراوش بوسیله ریزش
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
in propria persona U بوسیله خود شخص
aeromancy U تفال بوسیله هوا
churn U بوسیله اسباب گردنده
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
churned U بوسیله اسباب گردنده
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
pour U تراوش بوسیله ریزش
pipeage U ترابری بوسیله لوله
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
pipage U ترابری بوسیله لوله
dragonnades U بوسیله سواره نظام
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
pouring U تراوش بوسیله ریزش
pours U تراوش بوسیله ریزش
electromotive U متحرک بوسیله برق
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
windswept U بوسیله باد جاروشده
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
intuitively U بوسیله درک مستقیم
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
electric chair U اعدام بوسیله برق
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
postage U حمل بوسیله پست
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
windblown U در حرکت بوسیله باد
seagirt U محصور بوسیله دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com