English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prim donna U سر دسته زنهای خواننده دراپرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beat frequency U بسامد زنهای
autodyne reception U موجگیری زنهای
beat reception U موجگیری زنهای
endodyne reception U موج گیری زنهای
beat frequency oscillator U اوسیلاتور با بسامد زنهای
bloomers U شلوارزنانه گشادکه زنهای ورزش کننده می پوشند
songbirds U خواننده زن
troller U خواننده
songbird U خواننده زن
readers U خواننده
reader U خواننده
vocalist U خواننده
ballad singer U خواننده
reciter U خواننده
chantress U زن خواننده
chanter U خواننده
caroler U خواننده
oscine U خواننده
vocalists U خواننده
singers U خواننده
singer U خواننده
read head U نوک خواننده
disk reader U خواننده دیسک
raw head U نوک خواننده
singing U اوازخوانی خواننده
trio U سه نفر خواننده
trios U سه نفر خواننده
calling program U برنامه فرا خواننده
go to school U خواننده میله نوری
photoelectric reader U خواننده فتو الکتریکی
optical U خواننده میله نوری
bar code reader U دستگاه خواننده کد میلهای
epistoler U خواننده رسالهای ازعهدجدید
magnetic tape reader U خواننده نوار مغناطیسی
prima donnas U خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donna U خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
diva U سردسته زنان خواننده اپرا
torch singer U خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
buffo U خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
read U تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
groundling U ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
reads U تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
hoppers U وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
ocr U طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
hopper U وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
cue U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
optical U طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
quartet U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. U خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
quartets U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
group U دسته دسته کردن
sects U دسته دسته مذهبی
regiments U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
regiment U دسته دسته کردن
trooping U دسته دسته شدن
troop U دسته دسته شدن
trooped U دسته دسته شدن
groups U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
shoals of people U دسته دسته مردم
streams of people U دسته دسته مردم
in detail U مفصلا دسته دسته
they came in bands U دسته دسته امدند
scores of people U دسته دسته مردم
windrow U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
ranged U دسته
ranges U دسته
crank U دسته
cranked U دسته
sections U دسته
cranking U دسته
cranks U دسته
bouquet U دسته گل
clan U دسته
clans U دسته
confraternity U دسته
section U دسته
levers U دسته
procession U دسته
lever U دسته
parcels U دسته
clique U دسته
cliques U دسته
parcel U دسته
gangs U دسته
gang U دسته
processions U دسته
shook U دسته
bouquets U دسته گل
ringleader U سر دسته
cluster bombs U دسته
hosts U دسته
hosting U دسته
hosted U دسته
host U دسته
cluster bomb U دسته
clusters U دسته
ringleaders U سر دسته
platoon U دسته
drove U دسته
droves U دسته
kind U دسته
tufts U دسته
tuft U دسته
kindest U دسته
kinds U دسته
team U دسته
teams U دسته
wisps U دسته
wisp U دسته
cluster U دسته
platoons U دسته
category U دسته
handhold U دسته
helve U دسته
nosegay U دسته گل
passel U دسته
pitman U دسته
bail arm U دسته
A bouquet (bunch)of flowers. U دسته گه
handgrip U دسته
haft U دسته
classis U دسته
covey U دسته
fascicle U دسته
fascicle or cule U دسته
fascicled U دسته دسته
fasciculate U دسته دسته
gens U دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers . U دسته گل
work team U دسته
groups U دسته دسته
scores U دسته دسته
tress U دسته مو
leader U سر دسته
cheque book U دسته چک
boodle U دسته
bodle U دسته
bunch U دسته
bunched U دسته
bunches U دسته
bunching U دسته
tussock U دسته مو
tussocks U دسته مو
nib U دسته
nibs U دسته
sheaf U دسته
assortment U دسته
assortments U دسته
handle U دسته
handles U دسته
stem U دسته
stemmed U دسته
clumping U دسته
clumps U دسته
congregation U دسته
congregations U دسته
horde U دسته
hordes U دسته
ear U دسته
ears U دسته
clumped U دسته
clump U دسته
stemming U دسته
stems U دسته
ilk U دسته
skein U دسته
skeins U دسته
faggot U دسته
faggots U دسته
fagot U دسته
batch U دسته
bracket U دسته
classed U دسته
schools U دسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com