English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (8287 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secretive U سری پنهان کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
burrow U پنهان شدن
burrowed U پنهان شدن
burrowing U پنهان شدن
burrows U پنهان شدن
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hidden U پنهان کرده
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
concealment U پنهان بودن
concealment U پنهان کردن پوشاندن
cache U پنهان کردن
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
caches U پنهان کردن
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cover U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
covers U پنهان کردن
latent U پنهان
reveal U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
revealed U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
reveals U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
ironies U مسخره پنهان سازی
irony U مسخره پنهان سازی
mask U ماسک زدن پنهان کردن
mask U پنهان کردن
masks U ماسک زدن پنهان کردن
masks U پنهان کردن
conceal U پنهان کردن
conceal U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals U پنهان کردن
conceals U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
abstruse U پنهان
pocket U درجیب پنهان کردن
pockets U درجیب پنهان کردن
backdoor U پنهان
dissemble U تدلیس کردن پنهان کردن
dissembled U تدلیس کردن پنهان کردن
dissembles U تدلیس کردن پنهان کردن
dissembling U تدلیس کردن پنهان کردن
shadow U پنهان کردن
shadowed U پنهان کردن
shadowing U پنهان کردن
shadows U پنهان کردن
disguise U پنهان کردن
disguised U پنهان کردن
disguises U پنهان کردن
disguising U پنهان کردن
dissimulate U پنهان کردن
dissimulated U پنهان کردن
dissimulates U پنهان کردن
dissimulating U پنهان کردن
embed U درزمین پنهان کردن
embeds U درزمین پنهان کردن
veil U مستوریا پنهان کردن
veils U مستوریا پنهان کردن
hide U پنهان کردن
hide U پنهان شدن
hides U پنهان کردن
hides U پنهان شدن
secrete U تراوش کردن پنهان کردن
secrete U پنهان کردن
secreted U تراوش کردن پنهان کردن
secreted U پنهان کردن
secretes U تراوش کردن پنهان کردن
secretes U پنهان کردن
secreting U تراوش کردن پنهان کردن
secreting U پنهان کردن
booby trap U پنهان تله
booby trap U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trap U پنهان تله
booby-trap U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapped U پنهان تله
booby-trapped U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapping U پنهان تله
booby-trapping U با پنهان تله مجهزکردن
booby-traps U پنهان تله
booby-traps U با پنهان تله مجهزکردن
ensconce U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconced U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconces U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconcing U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
retention U زمانی که تصویرتلویزیون پس ازنمایش دادن پنهان میشود,.به علت فسفرمقاوم
fudge U پنهان شدن
fudged U پنهان شدن
fudges U پنهان شدن
fudging U پنهان شدن
abscond U پنهان شدن
absconded U پنهان شدن
absconding U پنهان شدن
absconds U پنهان شدن
closet U پنهان کردن
closeted U پنهان کردن
Other Matches
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cryptic U پنهان
veiled U پنهان
jackes U پنهان
hidden line U خط پنهان
hugger mugger U پنهان
cryptically U پنهان
occult U پنهان
perdu or due U پنهان
delitescent U پنهان
perdue U پنهان
cryptical U پنهان
benined the curtain U پنهان
ram cache U RA پنهان
perdu U پنهان
closeting U پنهان کردن
latescent U پنهان شونده
closets U پنهان کردن
obreption U پنهان روی
memory cache U حافظه پنهان
encrypt U پنهان کردن
cloak U پنهان کردن
hidden unemployment U بیکاری پنهان
hidden file U فایل پنهان
codes U رمزهای پنهان
concealed U پنهان شده
hidden codes U کدهای پنهان
hickok belt U پنهان شدن
eloign U پنهان کردن
by end U قصد پنهان
disguised unemployment U بیکاری پنهان
disguised underemployment U کم کاری پنهان
concealable U پنهان کردنی
crypianalysis U پنهان کاری
cryptography U پنهان شناسی
hidden inflation U تورم پنهان
cloaks U پنهان کردن
hidden line removal U حذف خط پنهان
cloaked U پنهان کردن
cloaking U پنهان کردن
insconce U پنهان شدن
secretion U پنهان سازی
inapparent U ناپیدا پنهان
furtive U پنهان نهانی
surreptitious U پنهان محرمانه
i hid my self U را پنهان کردم
hideousness U پنهان بودن
hidden surface U سطح پنهان
hidden objects U اشیاء پنهان
under cover <idiom> U پنهان شدن
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
lay low <idiom> U پنهان کردن
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
to lie hid U پنهان ماندن
to keep dark U پنهان ماندن
to be in hiding U پنهان ماندن
to be in hiding U پنهان بودن
Just between you and me. . . U از شما چه پنهان …
to absent oneself U پنهان شدن
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
inconcealable U غیرقابل پنهان کردن
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
to lie or keep close U پنهان بردن یاماندن
they took refuge in a cave U در غاری پنهان شدند
to keep secret U پنهان داشتن راز
murder will out U خون نا حق پنهان نمینماند
obstructor U پوشاننده پنهان کننده
keep under one's hat <idiom> U پنهان نگاه داشتن
darkle U در تاریکی پنهان شدن
occult U از نظر پنهان کردن
the criminals' lair U پنهان گاه جنایتکاران
software encryption U پنهان کردن نرم افزاری
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
becloud U زیر ابر پنهان کردن
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
To do something on the sly (in secret). U کاری را پنهان انجام دادن
to hide one's head U ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
right out <idiom> U به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
gloss over <idiom> U پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
oubiette U زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
stalking horse U اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
stoaway U کسیکه خودرادرکشتی پنهان میکندکه پول از او نگیرندتاکشتی راه بیفتد
bran pie U فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
pompeian U وابسته به شهر ایتالیایی که زیر خاکسترهای اتش نشانی پنهان است
synchronous U سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
scratchpad U حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
What soberness conceals drunkenness reveals. <proverb> U آنچه هشیار پنهان مى کند,بوقت مستى همه بر ملا کند .
pipelines U حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند
pipeline U حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند
mum's the word U این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
cache memory U یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
camouflage U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
attribute U مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attributes U مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attributing U مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
to niche oneself U خود را در گوشهای جا دادن در گوشهای پنهان شدن
wraps U لفافه دار کردن پنهان کردن
wrap U لفافه دار کردن پنهان کردن
lie low <idiom> U جیم شدن ،پنهان شدن ازترس
cantilever ratio U نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
to keep back U دفع کردن پنهان کردن
encryption U رمزدار کردن پنهان کردن
level two cache U حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
EDO memory U فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
flash defilade U پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com